یک پیشنهاد به پزشکیان: در «تروث سوشیال» عضو شوید و به ترامپ پیغام دهید
روزنامه اعتماد نوشت: دیپلماسی توییتری، اگر با تدبیر طراحی و با شجاعت اجرا شود، چیزی برای از دست دادن ندارد. آنچه در خطر است، فرصتهایی است که میتوانستند به موقعیتی بدل شوند. حتی فراتر از توییتر، ایجاد حساب کاربری رسمی رییسجمهور در «تروث سوشال»، پلتفرم اختصاصی ترامپ، اگرچه اقدامی غیرمتعارف به نظر میرسد، اما به لحاظ نمادین میتواند تاثیرگذارتر از دهها پیام رسمی منتشر نشده باشد.

«سیگنالهای سرنوشتساز» عنوان یادداشت قادر باستانی تبریزی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ در بزنگاههای تاریخ، گاه کشورها به نقطهای میرسند که در آن، هر کنش خردمندانه و هر ابتکار مدبرانهای، میتواند راهگشای عبور از بحرانهای انباشته و پیچیده باشد. امروز ایران ما در چنین لحظهای ایستاده است؛ لحظهای که در آن «سکوت»، نوعی کنش به شمار میرود و «بیعملی»، شکلی از تصمیمگیری است. در این شرایط، رهبران هوشمند آناناند که قدرت را صرفا در اختیارهای رسمی نمیجویند، بلکه از ابزارهای جدید نیز برای پیشبرد منافع ملی بهره میگیرند. سیاست در عصر جدید، بازی با افکار عمومی است و لابد در این بازی، آنکه حرف بزند، شنیده میشود. آنکه سکوت کند، حذف خواهد شد.
در جهانی که دیپلماسی با کلمات ۲۸۰ کاراکتری رقم میخورد، خاموشی در شبکههای اجتماعی به معنای انفعال سیاسی است. فرصتها در سکوت نمیمانند؛ به سوی آنانی میرود که میدانند چگونه از ابزارهای نو برای انتقال پیامهای بزرگ استفاده کنند. اگر مذاکره ممکن نیست، سیگنال را بفرست؛ گاهی تنها یک توییت، میتواند مسیر دیپلماسی را از بنبست خارج کند. امروزه شبکههایی چون ایکس (توییتر سابق) به میدانهای نوینی برای چانهزنی قدرت تبدیل شدهاند. سیاستمدارانی چون دونالد ترامپ، این فضا را به سکویی برای صدور سیگنالهای استراتژیک، تاثیرگذاری بر افکار عمومی و حتی «زمینهسازی برای مذاکرات واقعی» بدل کردهاند. تجربه دوره قبلی ترامپ با کیم جونگاون، رهبر کرهشمالی، نمونه بارزی از قدرت این سبک نوین دیپلماسی است؛ پیش از آنکه دیداری رخ دهد، توییتهایی رد و بدل شد، تهدیدهای لفظی شد و نهایتا فضایی پیش آمد، برای مذاکرهای که پیشتر محال مینمود.
در این میان، خلأ آشکاری در رفتار رسانهای رییسجمهور ایران دیده میشود. دکتر پزشکیان، با وجود آنکه فردی گفتوگومحور و صریح در امور داخلی است، اما در عرصه دیپلماسی عمومی و شبکههای اجتماعی، حضوری کمرنگ دارد. در ماجرای حساس اخیر درباره برنامه هستهای، موضع اثرگذاری، فراتر از کلیات مرسوم، از ایشان منتشر نشده است. اگرچه گفته میشود ایشان به روشهای سنتی ارتباط علاقهمندند، اما دنیای امروز، جایی برای اتکای صرف بر سبکهای دهههای گذشته باقی نگذاشته است. لابد لازم است که رییسجمهور کشورمان از طریق شبکههای اجتماعی -بهویژه ایکس- در چند جمله کوتاه، روشن و دیپلماتیک، مواضع ایران را بیان کنند؛ نه از سر انفعال، بلکه با هدف بهرهبرداری از سازوکارهای مدرن دیپلماسی. نه با تصور آغاز یک مذاکره، بلکه با نیت ارسال سیگنال سیاسی به جامعه جهانی و البته شخص ترامپ که بیاغراق، تصمیمات دولت امریکا همچنان از منش شخصی او اثر میپذیرد.
بیان صریح چند محور کلیدی -ازجمله مخالفت قطعی با تسلیحات هستهای، استقبال از پیشنهادهای سازنده، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و هشدار نسبت به هر تفکر جنگطلبانه- در قالب یک پُست اجتماعی، میتواند از حیث تاثیرگذاری، معادل صدها جلسه رسمی و نامهنگاری دیپلماتیک باشد. البته نه با هدف گفتوگوی مستقیم، بلکه در قالب «اظهارنظر عمومی» که حاوی پیام به مخاطب خاص نیز هست. اگر در کنار این پیام، نام ترامپ و دیگر بازیگران موثر تگ شود، اثرگذاری آن دوچندان خواهد بود. این اقدام نه مذاکره است، نه ضعف، نه عبور از نهادهای رسمی، بلکه استفاده هوشمندانه از ابزارهای موجود برای دفاع از منافع ملی است. برخی ممکن است چنین ابتکاری را آغاز بحرانی تازه برای دولت بدانند و آن را موجب تشدید فشارهای خارجی تصور کنند، اما باید پرسید: آیا سکوت در برابر بحران، بحرانزا نیست؟
آیا اتکای صرف به روشهای مرسوم، ما را از گردنههای سخت عبور داده است؟ در جهانی که معنا، زبان، فرم و سرعت، تغییر یافتهاند، پافشاری بر سنت، گاه به خودتحریمی میماند. بیتردید، هر کنش رییسجمهور در فضای بینالمللی دارای معنا و بار سیاسی است، اما این بدان معنا نیست که باید از هر نوع اظهارنظر عمومی، حتی در قالب یک پُست شبکهای، پرهیز کرد. دیپلماسی توییتری، اگر با تدبیر طراحی و با شجاعت اجرا شود، چیزی برای از دست دادن ندارد. آنچه در خطر است، فرصتهایی است که میتوانستند به موقعیتی بدل شوند. حتی فراتر از توییتر، ایجاد حساب کاربری رسمی رییسجمهور در «تروث سوشال»، پلتفرم اختصاصی ترامپ، اگرچه اقدامی غیرمتعارف به نظر میرسد، اما به لحاظ نمادین میتواند تاثیرگذارتر از دهها پیام رسمی منتشر نشده باشد. این سطح از ابتکار، اگر با هماهنگی حاکمیتی انجام شود، نقطه عطفی در تجربه دیپلماسی عمومی ایران خواهد بود. اکنون دیگر نمیتوان تنها با زبان دیپلماتهای رسمی و پشت درهای بسته، میدان سیاست جهانی را فتح کرد. بازی تغییر کرده است. قواعد نو، بازیگران نو و ابزارهای نو، همه بر عرصه بینالملل سایه انداختهاند.
توییتر، ایکس، تروث سوشال، اینستاگرام و دیگر پلتفرمها تنها ابزار ارتباط عمومی نیستند؛ میدان نبرد نرماند، محل سیگنال دادناند و سکوهایی برای قدرتنمایی هوشمندانه. دکتر پزشکیان، به عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور، میتواند و باید از این فضا استفاده کند. نه به عنوان جایگزین برای دیپلماسی رسمی، بلکه به عنوان مکملی برای رساندن پیامهای هوشمندانه و محاسبهشده. امروز جهان به سیاستمدارانی نیاز دارد که همزمان در میز مذاکرات رسمی و میدان افکار عمومی حاضر باشند. ارسال پیام مستقیم و غیرمستقیم به مخاطبان کلیدی، از طریق شبکههای اجتماعی، نه تنها یک تاکتیک مفید بلکه ضرورتی حیاتی است. این اقدام، ورود به عرصهای است که دیگران پیشتر وارد شدهاند و منافع خود را از آن بیرون کشیدهاند. منتقدان ممکن است بترسند، اما هیچ تغییر مهمی در تاریخ با رضایت کامل محافظهکاران رخ نداده است. اگر قرار است از مخمصهای که در آن گرفتار آمدهایم رهایی یابیم، باید به ابزارهای تازه تن دهیم، باید سنتهای ناکارآمد را به چالش بکشیم و از دیپلماسی کلاسیک عبور کرده، وارد جهان دیپلماسی مدرن شویم. آنچه امروز از دست میدهیم، فرصت است؛ آنچه فردا به دست خواهیم آورد، امکان ساختن آیندهای متفاوت است. کافی است یک نفر، یک جمله، در یک لحظه درست، در جایی درست بنویسد و شاید از همانجا، راهی گشوده شود.
دیدگاه تان را بنویسید