در دشتهای خاموش مرکز هند، دور از هیاهوی شهرهای بزرگ، مجموعه آثار تاریخی خاجوراهو بهعنوان یکی از شگفتانگیزترین آثار معماری متعلق به قرون وسطی شناخته میشوند.
این معابد که در منطقه چاتارپور مادیا پرادش در هند و بین قرنهای ۹ تا ۱۱ میلادی بهدست سلسله چاندلا ساخته شدند، به خاطر نقشبرجستههای پیچیدهشان و بهویژه مجسمههای اروتیک خود شهرتی جهانی یافتهاند. آثاری که همواره الهامبخش، موضوع بحث و گاه سوءبرداشت بودهاند.
در حالی که در عصر حاضر بسیاری این مجسمهها را صرفا از منظر شهوتآمیز یا حتی غیراخلاقی میبینند، این تصاویر در واقع تجسمی از جهانبینیای پیچیدهاند که در آن میل جنسی نه تنها ناپسند نبوده، بلکه بخشی مقدس از تجربه انسانی و معنوی شمرده میشده است.
از میان ۸۵ معبد اولیه خاجوراهو، امروزه حدود ۲۵ بنا باقی ماندهاند که بیش از ۲۰ هزار نقش برجسته را در خود جای دادهاند؛ آثاری که بخشی از آنها، یعنی کمتر از ۱۰٪، شامل صحنههای اروتیک هستند.
این تصاویر عمدتاً بر دیوارهای بیرونی معابدی مانند کنداریا ماهادوا، لکشمانا و ویشنواناتا دیده میشوند.
در این مجسمهها، صحنههایی از وصال عاشقانه، روابط چندنفره و حتی روابط همجنسگرایانه با نرمی، ظرافت و خلاقیت به تصویر کشیده شدهاند.
آنچه جالب توجه به نظر میرسد این است که این تصاویر نه در خفا، بلکه در دل معماری باشکوه معابد، در کنار خدایان، نوازندگان، رقصندگان و صحنههای زندگی روزمره حکاکی شدهاند.
بر اساس نظریههای پژوهشگران، این تصاویر تجسم مفهومی است بهنام «کاما»، که یکی از چهار هدف اساسی زندگی انسان در فلسفه هندو است؛ در کنار دهارما (وظیفه)، آرتا (رفاه) و موکشه (رهایی).
در این جهانبینی میل جنسی نهتنها نکوهیده نیست، بلکه میتواند به خودشناسی و تعالی روحانی منجر شود.
تمثیلی معنوی، نه رسوایی اخلاقی
بسیاری از مورخان بر این باورند که قرار گرفتن مجسمههای اروتیک بر دیوارههای بیرونی معابد نشاندهنده سفری نمادین است؛ سفری از جهان مادی به سوی امر قدسی.
فرد زائر بدینگونه با عبور از نمادهای میل و شهوت به سوی فضای درونی معبد گام برمیدارد، جایی که روح با خداوند پیوند میخورد.
برداشتهای دیگری نیز از منظر عرفان تنترایی به این مجسمهها نگاه میکنند؛ جایی که وصال جنسی، تمثیلی از اتحاد الهی میان اصل مذکر و مؤنث (شیوا و شاکتی) بهعنوان نیروی آفرینش و فناست.
در این نگاه، عشق جسمانی تبدیل به ابزاری برای درک یگانگی هستی میشود. دوانگانا دسای، مورخ هنر، در این باره میگوید که نقشبرجستههای خاجوراهو «ستایش زندگی در تمام وجوه آن» است.
این آثار نهتنها دیدگاه رایج دربارهی محافظهکاری تاریخی در هند را به چالش میکشند، بلکه دوران شکوفایی فلسفی و هنری را یادآور میشوند که در آن، تن و روح دوگانگی نداشتند.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
عصری از آگاهی فرهنگی چاندلاها
چاندلاها، حاکمان منطقهای مرفه در مرکز هند، این معابد را نه فقط برای عبادت بلکه بهعنوان نمادهایی از شکوه فرهنگی و باورهای جامعنگر خود ساختند.
منتقدان هنری میگویند نقشهای اروتیک ممکن است بخشی از آموزش معنوی آن عصر یا نمادی از تعادل بین لذت و رهایی بوده باشند.
اولین ترجمه انگلیسی از کاما سوترا، پرآوازهترین کتاب راهنمایی در تاریخ جهان در ارتباط با لذتهای حسی و جنسی، توسط سر ریچارد برتون در سال ۱۸۸۳ با سانسور و تحریف همراه بود.
در همان دوران، بریتانیاییها معابد خاجوراهو را کشف کردند و از منظر اخلاق ویکتوریایی، آنها را غیراخلاقی خواندند.
این نگاه، دههها موجب سرکوب فرهنگی و شرم اجتماعی نسبت به این میراث شد. اما از میانه قرن بیستم به بعد و با بازبینی دوباره از سوی محققان هندی و خارجی، معابد خاجوراهو بهعنوان بخشی از یک سنت هنری و معنوی منحصر به فرد بازشناخته شدند.
سازمان یونسکو نیز از سال ۱۹۸۶، خاجوراهو را بهعنوان میراث جهانی بشر به رسمیت شناخته است.