«اعتمادآنلاین» گزارش میدهد:
درخواست مردی که نمیخواهد پسرش با مادرش زندگی کند
سالار و همسرش مدتی است پیگیر پرونده حضانت فرزندشان هستند. سالار قصد دارد پسرش را از همسرش بگیرد و خودش بزرگ کند.

سالار و همسرش مدتی است پیگیر پرونده حضانت فرزندشان هستند. سالار قصد دارد پسرش را از همسرش بگیرد و خودش بزرگ کند. او برای اعتمادآنلاین از دلایل این اتفاق میگوید.
*چند سال است از همسرت جدا شدهای؟
یک سال بعد از به دنیا آمدن پسرم از هم جدا شدیم.
*چه مدت با هم زندگی کردید؟
ما سه سال با هم زندگی کردیم و بعد جدا شدیم.
*دلیل اختلافتان چه بود؟
اختلاف که زیاد داشتیم اما دلیل اصلی دخالت خانواده همسرم در زندگی ما بود. آنها واقعاً در زندگی ما دخالت زیادی میکردند و من اصلاً نمیتوانستم این موضوع را تحمل کنم.
*چه دخالتی میکردند؟
خانواده همسرم در جزئیات زندگی ما دخالت داشتند و همه چیز را میدانستند. من هم دوست نداشتم. هر کاری کردم که این دخالت قطع شود اما نشد. در نهایت اختلافات آنقدر شدید شد که یک سال بعد از به دنیا آمدن پسرم، همسرم قبول کرد جدا شویم.
*از نظر همسرت هم دلیل جدایی همین بود؟
او من را مقصر میداند. همسرم میگفت تو باید بیشتر من را درک کنی تا بتوانیم بهتر زندگی کنیم. واقعیت این است که همسرم نمیتوانست جلوی خانوادهاش را بگیرد.
*رابطه خودت با خانوادهات چطور بود؟
من هیچ ارتباطی با خانوادهام ندارم. فقط به پدر و مادرم سر میزنم.
*حالا چرا میخواهی پسرت را بگیری؟
بعد از جدایی دیگر ازدواج نکردم و هفتهای یک بار پسرم را میدیدم. حالا که بزرگ شده میخواهم او را پیش خودم ببرم. تنهایی خیلی من را اذیت میکند. میخواهم آنطور که دوست دارم پسرم را تربیت کنم.
*همسرت مخالف است؟
بله، او خیلی مخالف است و حاضر نیست بچه را بدهد.
*او مادر است، فکر نمیکنی بهتر بتواند بچه را بزرگ کند؟
این بچه حق من است. من پسرم را میخواهم. همانطور که ۹ سال من هفتهای یک بار بچه را دیدم، حالا او هفتهای یک بار بچه را ببیند. من هم پسرم را دوست دارم.
دیدگاه تان را بنویسید