عربستان سعودی توسعه برنامه هستهای خود را با اهدافی چندوجهی شامل رشد اقتصادی، ارتقای امنیت انرژی و تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی دنبال میکند. یکی از محرکهای اصلی در این مسیر، کاهش وابستگی به نفت و افزایش سهم انرژیهای غیرفسیلی در سبد انرژی کشور است.
در چارچوب «چشمانداز ۲۰۳۰»، عربستان برنامه ساخت ۱۶ رآکتور هستهای را طی ۲۵ سال آینده در دستور کار دارد. هدف از این اقدام، حفظ ذخایر هیدروکربنی برای صادرات، مدرنسازی اقتصاد، و تثبیت جایگاه این کشور در بازارهای جهانی انرژی است.
تنوعبخشی به سبد انرژی و کاهش آسیبپذیری اقتصادی
در پاسخ به چالشهایی مانند افزایش مصرف داخلی سوختهای فسیلی، نوسانات قیمت نفت، و محدودیت در صادرات نفتی، ریاض سیاست تنوعبخشی به منابع انرژی را با جدیت پیگیری میکند.
پروژههایی مانند «شمس» و برنامه انرژی «محمد بن سلمان» در راستای تأمین ۵۰ درصد برق مصرفی از منابع تجدیدپذیر طراحی شدهاند. این اقدامات بخشی از تلاش گستردهتر عربستان برای حرکت به سوی اقتصادی دانشبنیان و پایدار است.
همزمان، توسعه فناوریهای نوین مانند انرژی بادی، هیدروژن سبز، و زیرساختهای ذخیرهسازی انرژی، در همکاری با شرکتهایی نظیر BYD چین، نشاندهنده چرخش راهبردی بهسوی اقتصاد کمکربن و آیندهمحور است. این روند نهتنها در خدمت پایداری انرژی داخلی، بلکه در راستای تقویت نقش عربستان بهعنوان بازیگری کلیدی در گذار جهانی انرژی نیز تعریف میشود.
ابعاد ژئوپلیتیکی و رقابت منطقهای
در سطح ژئوپلیتیکی، عربستان با هدف ارتقای بازدارندگی و کاهش آسیبپذیری در برابر کاهش تقاضای جهانی نفت، تلاش میکند نقش خود را در معادلات جدید انرژی تقویت کند.
افزایش جمعیت و رشد سریع صنعتی، فشار مضاعفی بر مصرف انرژی داخلی وارد کرده و لزوم استفاده از منابع جایگزین را دوچندان ساخته است.
همچنین، جذب سرمایهگذاری خارجی و مشارکت در پروژههای فناورانه بینالمللی در راستای تبدیل ریاض به یک هاب انرژی جهانی در حال انجام است.
از منظر امنیتی، رقابت با ایران یکی از محرکهای کلیدی در پیشبرد برنامه هستهای عربستان بهشمار میرود. مقامات سعودی بارها تأکید کردهاند که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای، آنها نیز به دنبال توسعه ظرفیتهای مشابه خواهند بود.
پیشرفتهای فنی ایران در غنیسازی اورانیوم و کاهش زمان گریز هستهای، نگرانیهایی را در ریاض ایجاد کرده که توسط ولیعهد محمد بن سلمان نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
بر همین اساس، عربستان در تلاش است تا به چرخه کامل سوخت هستهای، از جمله غنیسازی اورانیوم و بازفرآوری سوخت مصرفشده، دست یابد. این اقدامات نهتنها در جهت خودکفایی هستهای، بلکه در راستای تقویت بازدارندگی در برابر تهدیدات منطقهای—بهویژه از سوی گروههایی مانند حوثیها—ارزیابی میشود.
بهرهگیری از فناوریهای دوگانه در این مسیر، میتواند جایگاه عربستان را در نظام قدرت منطقهای و جهانی ارتقا دهد.
توافق هستهای عربستان و آمریکا
در حال حاضر، عربستان و ایالات متحده در مسیر نهاییسازی توافقی برای توسعه برنامه هستهای غیرنظامی عربستان هستند. این همکاری در قالب «توافقنامه ۱۲۳» و تحت قانون انرژی اتمی آمریکا (مصوب ۱۹۵۴) صورت میگیرد و هدف آن، تسهیل صادرات فناوری و مواد هستهای در چارچوبی صلحآمیز است.
با این حال، این مذاکرات با چالشهایی مواجه شدهاند؛ از جمله مخالفت عربستان با شروط عدم اشاعه مانند امتناع از غنیسازی اورانیوم و بازفرآوری سوخت.
موضع ریاض مبنی بر مقابله بهمثل در برابر برنامه هستهای ایران، نگرانیهایی را در میان کارشناسان کنترل تسلیحات و شماری از نمایندگان کنگره آمریکا برانگیخته است.
در حالیکه دولت پیشین آمریکا دستیابی به توافق را به عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل مشروط کرده بود، دولت کنونی تمرکز خود را بر جنبههای فنی و همکاری در حوزه انرژی صلحآمیز گذاشته و شرط سیاسی پیشین را کنار گذاشته است.
تحلیل کارشناسان و چشمانداز آینده
انس الحاجی، کارشناس انرژی و مدیر وبسایت تخصصی الطاقه در تگزاس، با تأکید بر نقش انرژی هستهای در تأمین برق و تسهیل فرآیند گذار انرژی، معتقد است که مذاکرات ایران و آمریکا در عمان و سفر وزیر انرژی آمریکا به عربستان در راستای تقویت همکاریهای هستهای صلحآمیز با ریاض صورت گرفته است.
وی میافزاید: «ایران با بحران برق و خاموشیهای مکرر مواجه است، در حالیکه عربستان نیز برای پاسخ به رشد اقتصادی و تحقق اهداف چشمانداز ۲۰۳۰، نیاز فزایندهای به منابع نوین انرژی دارد.
در مقابل، برخی تحلیلگران بر استقلال مسیر مذاکرات آمریکا با عربستان از پرونده هستهای ایران تأکید دارند. علی باکیر، استاد دانشگاه قطر و پژوهشگر اندیشکده آتلانتیک، معتقد است سفر وزیر انرژی آمریکا بیش از آنکه به ایران مربوط باشد، ادامه تلاشهای دولت ترامپ برای ترغیب عربستان به عادیسازی روابط با اسرائیل است. با این حال، وی تأکید دارد که عربستان تنها در قالب یک بسته سیاسی-امنیتی گسترده حاضر به چنین اقدامی خواهد بود، نه صرفاً در برابر امتیازات فنی محدود.
دلایل اصلی حمایت آمریکا از برنامه هستهای عربستان سعودی
چند عامل کلیدی باعث شدهاند که ایالات متحده با جدیت بیشتری توسعه برنامه هستهای غیرنظامی عربستان سعودی را دنبال کند.
نخست، رقابت ژئوپلیتیکی فزاینده با چین و روسیه است. واشنگتن نگران افزایش نفوذ این دو قدرت در خاورمیانه است، در حالی که ریاض نیز در راستای تنوعبخشی به شرکای راهبردی خود، مذاکراتی با پکن و مسکو انجام داده است. از این منظر، همکاری هستهای با آمریکا برای عربستان به معنای دستیابی به فناوری پیشرفته تحت نظارت بینالمللی، و برای ایالات متحده ابزاری برای مهار نفوذ رقبای جهانی تلقی میشود.
همزمان، جلوگیری از انحراف برنامه هستهای عربستان به مسیر نظامی از اولویتهای اصلی واشنگتن است. ایالات متحده تلاش دارد چارچوبی شفاف و مبتنی بر اصول عدم اشاعه ارائه دهد تا از گسترش تسلیحات هستهای در منطقه جلوگیری کرده و از بروز رقابت تسلیحاتی و بیثباتی در خاورمیانه پرهیز شود.
تقویت روابط امنیتی و راهبردی با عربستان نیز یکی دیگر از انگیزههای واشنگتن است. ریاض، بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه، نقش مهمی در معادلات ژئوپلیتیکی خاورمیانه دارد و همکاری هستهای میتواند اعتماد دوجانبه را افزایش داده و همکاریها را در سایر حوزهها نیز تعمیق بخشد.
از سوی دیگر، همسویی این برنامه با اهداف جهانی کاهش انتشار گازهای گلخانهای و گذار به اقتصاد کمکربن، آن را برای ایالات متحده نیز مشروعتر جلوه میدهد.
یورونیوز فارسی را در ایکس دنبال کنید
در غیر این صورت، عربستان ممکن است برای پیشبرد برنامه خود به سمت فناوریهایی با نظارت کمتر، بهویژه از سوی چین یا روسیه، متمایل شود؛ رویکردی که میتواند نفوذ و منافع آمریکا در منطقه را تضعیف کند.
توماس اودانل، کارشناس آمریکایی انرژی و ژئوپلیتیک، با اشاره به سفر اخیر کریس رایت، وزیر انرژی آمریکا به ریاض، معتقد است که اگرچه این سفر بهطور رسمی بر همکاریهای معدنی و هستهای متمرکز بود، اما در عمل بخشی از تلاشهای واشنگتن برای مدیریت تبعات توافق احتمالی با ایران نیز بهشمار میرود.
به گفته وی، رهبران عربستان و اسرائیل نسبت به امضای توافقی ضعیف با تهران نگران هستند. در این چارچوب، انتقال فناوری هستهای به ریاض میتواند اقدامی برای کاهش نگرانیهای محمد بن سلمان و همراستا با مواضع بنیامین نتانیاهو تلقی شود.
چالشها و آینده احتمالی توافق
با وجود پیشرفت در مذاکرات، چالشهایی اساسی همچنان باقی ماندهاند. مهمترین مانع، اختلاف بر سر مفاد توافق موسوم به «توافقنامه ۱۲۳» است.
مطابق با این چارچوب قانونی که بر اساس قانون انرژی اتمی آمریکا (مصوب ۱۹۵۴) تنظیم شده، عربستان باید تعهداتی نظیر خودداری از غنیسازی اورانیوم و بازفرآوری سوخت مصرفشده را بپذیرد. اما ریاض تاکنون نسبت به پذیرش این شروط با احتیاط رفتار کرده و بر حق خود برای دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای تأکید دارد.
در این شرایط، آمریکا در تلاش است تعادلی میان تضمین امنیت، حفظ اصول عدم اشاعه، و استمرار روابط استراتژیک با عربستان ایجاد کند. کریس رایت نیز با اشاره به وجود یک «مسیر مشترک» در مذاکرات، از احتمال دستیابی به توافق اولیه تا پایان سال ۲۰۲۵ خبر داده است.
با این حال، عربستان همچنان به مذاکره با چین و روسیه ادامه داده و ممکن است از این گزینهها بهعنوان اهرم فشار در مذاکرات با واشنگتن بهرهبرداری کند.
بنابراین، توافق نهایی احتمالاً بهگونهای تنظیم خواهد شد که شامل بندهای مشروط، نظارت مرحلهای، یا تعهدات زمانی محدود باشد تا فضای مانور طرفین حفظ شود.
نتیجهگیری
در صورت نهاییشدن توافق هستهای میان عربستان سعودی و ایالات متحده، ریاض به دومین کشور عربی پس از امارات متحده عربی تبدیل خواهد شد که تحت نظارت آمریکا به فناوری هستهای غیرنظامی دست مییابد.
این تحول میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی قابلتوجهی داشته باشد، از جمله افزایش رقابت استراتژیک با ایران و تغییر در موازنه قدرت منطقهای در حوزه انرژی و امنیتی. همچنین، این توافق میتواند موقعیت عربستان را بهعنوان یک قدرت فناوری در حال ظهور تقویت کرده و الگویی برای سایر کشورهای منطقه شود که به دنبال توسعه ظرفیتهای هستهای تحت نظارت بینالمللی هستند.
با این حال، موفقیت نهایی توافق، مستلزم ایجاد توازن میان سه عنصر کلیدی است: تأمین اهداف فناورانه و اقتصادی عربستان در حوزه انرژی هستهای صلحآمیز، رعایت کامل استانداردهای امنیتی و ضد اشاعه ایالات متحده، و تضمین ثبات بلندمدت منطقه. تنها در صورتی که این سه عامل در قالب یک سازوکار منسجم و متوازن لحاظ شوند، میتوان به اجرای موفق و پایدار این توافق امیدوار بود.