مروری بر مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم ایران و آمریکا پس از انقلاب؛ ماجرای تماس تلفنی بوش پدر با آیتالله هاشمی چه بود؟
روزنامه اعتماد نوشت: یکی از مشهورترین تعاملات میان سران دو کشور در این بازه تماس تلفنی بوش با دفتر ریاستجمهوری وقت است که مطابق خاطرات هاشمی و بیان وی در خطبههای نماز جمعه، گویا فرد دیگری خود را به جای رییسجمهور جا زده بود و با بوش صحبت کرده بود.

مرور نیم قرن مذاکرات رسمی و غیررسمی بین ایران و امریکا فارغ از اسامی و تعابیر یک تصور روشن دارد؛ انتقادهای تند طرفین از یکدیگر. روندی که البته از نخستین ماههای بعد از انقلاب در ایران آغاز شده و نامهای زیادی را درگیر خود کرده است.
به گزارش خبرآنلاین، با این وجود مرور ادبیات ایران حتی در فضای انقلابی سالهای پایانی دهه 50 و سالهای نخست دهه 60 نشان میدهد که ایران هرگز در مذاکره را نبسته است. یک هفته پس از پیروزی انقلاب مهندس مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت در مصاحبهای با نیویورک تایمز گفته بود: «دولت ایران مشتاق است روابط خوب خود با امریکا را از سر بگیرد.»
یکی از نخستین ملاقاتها پس از پیروزی انقلاب، دیدار صدرحاج سیدجوادی، وزیر دادگستری دولت موقت با کاردار سفارت امریکا بود؛ در این دیدار سیدجوادی با اشاره به پیشینه مثبت روابط ایران و امریکا، ذکر کرد دلیلی برای نداشتن روابط نزدیک و سودمند دوجانبه وجود ندارد.
دیدار بعدی، مذاکرات بازرگان با برژینسکی، معاون امنیتی کارتر بود. دولت الجزایر برای شرکت در سالگرد استقلال خود از سران برخی کشورها ازجمله نخستوزیر ایران دعوت به عمل آورده بود که در حاشیه این مراسم و در روز ۱۰ آبان ۵۸ بازرگان مطابق آنچه پیش از سفر با سفارت امریکا در تهران هماهنگ شده بود با برژینسکی دیدار و گفتوگو کرد؛ هرچند که هیچ وقت جزییات این دیدار به طور کامل مشخص نشد.
بیانیه الجزایر؛ نخستین توافق رسمی بین ایران و امریکا
تسخیر سفارت امریکا اما فرم تازهای به روابط دو کشور داد و البته برای نخستینبار مذاکراتی رسمی را بین دو کشور شکل داد؛ مهرماه سال ۵۹ کمیسیون ویژهای جهت رسیدگی به این مساله تشکیل شد که آیتالله خامنهای، محمد موسوی خوئینیها، محمد یزدی، علیاکبر پرورش، سیدمحمد خامنهای، سیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی و علیاکبر ناطق نوری اعضای آن بودند. در ادامه، اما بهزاد نبوی مسوول مذاکره با امریکا شد که در نهایت با میانجیگری الجزایر، باعث ثبت بیانیه الجزایر در تاریخ شد.
مسوول امریکایی مذاکرهکننده این قرارداد، قائممقام وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا، وارن کریستوفر و نماینده الجزایر برای میانجیگری، محمد صدیق بن یحیی، وزیر خارجه الجزایر بود. مذاکرات و امضای این قرارداد نیز در منزل سفیر ایالات متحده در الجزایر صورت پذیرفت.
به موجب این بیانیه بنا بود بسیاری از محدودیتهای ایجاد شده از سوی امریکا منتفی شود اما این امر شامل تحریمهای اعمال شده نظامی و ارسال تسلیحات به ایران نمیشد و به مفاد خود این بیانیه نیز از سوی امریکا عمل نشد.
مک فارلین؛ رسوایی یا توافق؟
ماجرای ایران کنترا که به ماجرای مکفارلین و ماجرای ایران گیت نیز معروف است، مربوط به یکی از پیچیدهترین مذاکرات صورت گرفته بین ایران و امریکا است. ماجرای سفر مک فارلین، مشاور امنیت ملی رییسجمهوری وقت امریکا به ایران و مبادله سلاح در قبال آزادسازی گروگانهای امریکایی در لبنان، همچنان محل بحث و گفتوگو است. سفر محرمانه مک فارلین به تهران در 1365 و در بحبوحه جنگ ایران و عراق انجام شد.
سفر مک فارلین به ایران با همراه داشتن کیک کلید به نشانه گشایش روابط میان دو کشور یکی از نقاط مهم این ماجرا محسوب میشود؛ گفته میشود حسن روحانی، محمدعلی هادی نجفآبادی، محسن کنگرلو، احمد وحیدی و فریدون وردینژاد مقاماتی هستند که در جریان مذاکرات این سفر حضور داشتهاند.
آیتالله خامنهای، رییسجمهور وقت در همان ایام پیرامون این مساله تاکید کردند: «من گزارش تاور را که توسط هیات انتصابی از طرف ریگان تهیه شده خواندم و متوجه شدم که جریان این معاملات تسلیحاتی در میان مردم امریکا با آنچه مورد نظر ماست بسیار فرق دارد تا آنجا که ما اطلاع داشتیم معامله تسلیحات در قبال گروگان نبود چون برای سلاحهای دریافتی پول پرداخت کردیم، اما فروشندگان این سلاحها همچنین از ما درخواست کردند که از نفوذ خود برای آزادسازی گروگانها استفاده کنیم و چون مخالف چنین اقدامی نبودیم و هیچ اشکالی در کمک به آزادی گروگانها نمیدیدیم، موافقت کردیم بنابر این معامله ما در قبال گروگان نبود بلکه با پرداخت پول بود و طرف معامله هم دلالان بینالمللی بودند.»
تماس تلفنی بوش پدر با هاشمیرفسنجانی
یکی از مشهورترین تعاملات میان سران دو کشور در این بازه تماس تلفنی بوش با دفتر ریاستجمهوری وقت است که مطابق خاطرات هاشمی و بیان وی در خطبههای نماز جمعه، گویا فرد دیگری خود را به جای رییسجمهور جا زده بود و با بوش صحبت کرده بود.
به جز این مورد، اما مذاکرات متعدد و بعضا محرمانه دیگری در این بازه میان نمایندگان دو طرف صورت گرفت که آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان را میتوان نتیجه آن دانست.
دولت اصلاحات؛ درهای مذاکره نیمه بسته بسته شد
صبح روز دوم خرداد سال 1376 تقریبا تمامی کسانی که به سید محمدخاتمی رای داده یا حتی او را کاندیدای مطلوب خود نمیدانستند گزینه دیگری را انتخاب کرده بودند تصور میکردند تشکیل دولتی با ریاست او فتح بابی در روابط ایران و امریکا خواهد بود. در طرف دیگر این معادله نیز پس از انتخاب کلینتون و رفتارهای دولت اصلاحات امیدها برای بهبود روابط ایران و امریکا افزایش یافت.
از دیدارهای مهم در این بازه ملاقات کروبی، رییس وقت مجلس با نمایندگان امریکایی در حاشیه اجلاس پارلمانهای جهان بود؛ این دیدار اولین و آخرین گفتوگوی یک رییس مجلس با مقامات امریکایی محسوب میشود.
در این ایام، در ایران، دولت از تنشزدایی با غرب میگفت و امریکا اظهار تأسف و عذرخواهی به علت رفتارهای گذشته دولت امریکا در قبال ایران. وقتی آلبرایت، وزیر خارجه دولت بیل کلینتون در فروردینماه ۱۳۷۷ طی گزارشی از سیاست خارجی امریکا به کنگره از وضعیت جدید در روابط ایران و امریکا تمجید کرد و در سخنان خود درباره روابط دو کشور به طور غیرمستقیم از سیاستهای گذشته امریکا در قبال ایران عذرخواهی کرد، بسیاری مطمئن شدند که این مسیر در روابط پرتنش دو کشور سهلتر از گذشته پیگیری خواهد شد.
آلبرایت سپس از ایرانیها دعوت کرد برای ترسیم یک نقشه راه منتهی به عادیسازی روابط به امریکا بپیوندند. بیل کلینتون مدتی بعد برای تأمین خواسته ایران در فروردین ۱۳۷۸ طی سخنانی در کاخسفید اعلام کرد که «ایرانیها حق دارند به خاطر آنچه کشور من یا فرهنگ من یا متحدان امروزی ایالات متحده ۵۰ یا ۶۰ یا ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال پیش به سر کشورشان آوردهاند، عصبانی باشند اما این مساله غیر از این است که گفته شود ما کافریم و آنها برگزیده خداوند هستند .»
به دنبال تحرکات و سخنان مساعد بیل کلینتون و مادلین آلبرایت در قبال ایران دولت امریکا تحریمهای اقتصادی متوجه ایران را کاهش داد و مجوز فروش موادغذایی و پزشکی را به ایران صادر کرد. حدود سه ماه دیگر نیز وزارت امور خارجه امریکا به منظور کاهش تنش نام «سازمان مجاهدین (منافقین) خلق» را در لیست سازمانهای تروریستی قرار داد.
کمال خرازی در آن دوران وزیر خارجه بود و ازجمله حضور همزمان مقامهای ایرانی و امریکایی در این دوران در کنفرانسها و نشستهای بینالمللی، فضایی برای مراودات طرفین ایجاد کرد.
یکی از این موقعیتها در سال ۱۳۸۰ و کنفرانس بُن رقم خورد که گزارشها و اظهارنظرهای متعددی درباره گفتوگوهای غیررسمی و محرمانه بین دو کشور مخابره شد.
وقتی درهای مذاکرات در حال باز شدن بودند انفجاری در عربستان فضای مذاکره را بست. پرونده انفجار برجهای «الخبر» در ژوئن ۱۹۹۶ (تیر ۱۳۷۵) که به کشته شدن ۱۹ امریکایی انجامید.
پرونده انفجار برجهای «الخبر» در ژوئن ۱۹۹۶ (تیر ۱۳۷۵) که به کشته شدن ۱۹ امریکایی انجامیده بود. سه سال بعد از وقوع انفجار برجهای الخبر، افبیآی بر مبنای نتایج بازجویی از کسانی که به خاطر نقش خود در انفجار در عربستان سعودی زندانی بودند ادعا کرد که سپاه پاسداران ایران در این ماجرا دست داشته است. اعلام این جمعبندی در شرایطی که پیشتر القاعده متهم ردیف اول این انفجار شناخته میشد، آن هم درست در میانه تلاشهای دولتهای بیل کلینتون و محمد خاتمی برای تنشزدایی از نظر بعضی از ناظران شکبرانگیز بود. اما هر چه بود، تأثیر خود را بر گامهای لرزان دو طرف به سوی همدیگر برجا گذاشت.
دولت بوش، دولت احمدینژاد و تنشهای بیپایان
با روی کار آمدن دولت نهم جمهوری اسلامی ایران به ریاست محمود احمدینژاد و اولویت قرار دادن برنامه هستهای ایران در صدر برنامههای سیاست خارجی ایران، روابط ایران و امریکا تحت تأثیر این مساله بود؛ شروع مجدد غنیسازی در نیروگاه نطنز و ساخت تأسیسات هستهای دیگر همواره باعث تقابل این دو کشور بود. حتی چند دور مذاکرات مستقیم محدود نمایندگان دو کشور در عراق بر سر مسائل امنیتی عراق نیز نتوانست تأثیری بر نزدیک شدن دیدگاههای دو کشور نسبت به یکدیگر شود.
پس از ۱۱ سپتامبر مبحث اصلی مورد مذاکره بین طرفین موضوع عراق بود؛ حسن کاظمی قمی، سفیر وقت ایران در عراق به عنوان رییس هیات ایرانی مذاکرهکننده با امریکا در موضوع عراق مشخص شد و مذاکرات را پیش برد. آنچه موکدا بدان اشاره میشود این است که تیم مذاکرهکننده ایرانی دارای یک خط قرمز مشخص بود: مذاکره تنها پیرامون عراق.
در این دوره امریکا سیاست پیچیدهای را پیش میبرد؛ از یک سو ایران را متهم به مداخله در عراق و حمایت از تروریسم میکرد، از سوی دیگر به کنسولگری ایران در اربیل حمله و ۴ دیپلمات ایرانی را اسیر میگرفت و با ایران پای میز مذاکره مینشست. در نهایت، اما این مذاکرات به نتیجه خاصی نرسید چرا که امریکا در مذاکرات صرفا به دنبال پیشبرد اهداف خود بود که با اعتراض طرفهای ایرانی مواجه شد و به دلیل همین یکسویه بودن، مذاکرات قطع شد.
در این ایام سناتورهای امریکایی نامههای متعددی برای مجلس هشتم ارسال کردند. از مهمترین موارد رخ داده در این مجلس دیدار و گفتوگوی سه تن از نمایندگان وقت محمدرضا تابش، غلامرضا مصباحیمقدم و کاظم دلخوش با یکی از نمایندگان کنگره امریکا در حاشیه سفرشان به اجلاس بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بود.
اوباما؛ آغاز فصل نامهنگاریهای رسمی بین ایران و امریکا
با روی کار آمدن باراک اوباما، وی تلاش کرد در حالی که از شیوه برخورد دولت جورج دبلیو بوش فاصله بگیرد، اما کماکان همان سیاستهای رفتاری را دنبال کند.
اوباما در پیام نوروزی خود در سال ۱۳۸۸ خطاب به «مردم و رهبران ایران» گفت که ایالات متحده مایل است جمهوری اسلامی ایران به جایگاه بحق خود در جامعه بینالمللی دست یابد و این حق شماست، اما این حق با مسوولیتهای واقعی همراه است و نمیتوان از راه ترور یا اسلحه به چنین جایگاهی دست یافت.
رهبر انقلاب در اولین روز سال ۱۳۸۸ در اقدامی نادر به پیام نوروزی باراک اوباما واکنش نشان دادند و با اشاره به حرکات دولت اوباما برای «تعامل دیپلماتیک با ایران جهت حل مسائل مورد اختلاف دو کشور» تاکید کردند: «آنها میگویند به سوی ایران دست دراز کردهایم و ما میگوییم اگر امریکا در زیر دستکش مخملی، دستی چدنی را پنهان کرده باشد این اقدام هیچ معنا و ارزشی ندارد.»
جان کری، وزیر امور خارجه امریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی که با همتای فرانسوی خود شرکت کرد و گفت که «باراک اوباما رسما اعلام کرده در صورت موافقت رهبر ایران به دنبال مذاکره دوجانبه با این کشور است.»
شاید اوج روابط ایران امریکا به لحاظ سطح این ارتباط در اردیبهشت ماه سال ۸۸ کلید خورد، تاریخ ارسال نخستین نامه اوباما به رهبر انقلاب که در نماز جمعه تاریخی خردادماه ۸۸ از سوی رهبری اشارهای به آن نامه شد. دومین نامه اوباما شهریورماه ۸۸ ارسال شد، نامهای که در آن اوباما خواستار همکاری دو کشور شده و دوماه بعد رهبر انقلاب اشارهای دوباره به این نامهها کرده و در دیدار دانشآموزان و دانشجویان خانواده شهدا صراحتا به آن پرداخته شد: «همین رییسجمهور جدید امریکا، حرفهای قشنگی زد؛ به ما هم مکررا پیغام داد؛ شفاهی و کتبی که بیایید صفحه را عوض کنیم، بیایید وضع تازهای درست کنیم، بیایید در حل مشکلات عالم با همدیگر همکاری کنیم؛ تا این حد! ما هم گفتیم پیشداوری نکنیم؛ ما به عمل نگاه میکنیم. گفتند، میخواهیم تغییر ایجاد کنیم. گفتیم خوب، ببینیم تغییر را. از روز اول فروردین که من در مشهد سخنرانی کردم - گفتم اگر دستکش مخملی روی پنجه چدنی کشیده باشید و دستتان را دراز کنید، ما دستمان را دراز نمیکنیم؛ این هشدار را من آنجا دادم - الان 8 ماه میگذرد. در طول این 8 ماه، آنچه ما دیدیم، برخلاف آن چیزی بود که اینها به زبان، بهظاهر ابراز میکنند.»
نامه سوم دی ماه 1390 فرستاده شد. علی مطهری، نماینده مجلس، اواخر دی ۱۳۹۰ در گفتوگو با خبرگزاری فارس از نامه سوم باراک اوباما به رهبر انقلاب خبر داد. نامه سوم زمانی ارسال شده بود که مذاکرات هستهای میان ایران و قدرتهای جهان عملا به بنبست رسیده و تنها توافق دو طرف در هر نشست بر سر زمان و مکان نشست بعدی بود.
نامه چهارم نوامبر ۲۰۱۴ در آستانه ضربالاجل مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 فرستاده شد. برخلاف سه نامه قبلی که خبر ارسالشان نخست از طرف منابع ایرانی اعلام شده بود، این دفعه رسانهای امریکایی به نام وال استریت ژورنال خبر این نامه را منتشر کرد.
۲۱ آبانماه ۱۳۹۳، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی تایید کرد که ایران به برخی از نامههای اوباما پاسخ داده است و چند سال بعد در اردیبهشتماه ۹۸ نیز در دیدار رهبری با کارگزاران نظام به نامههای اوباما و پاسخ به یکی از این نامهها اشاره شد: «اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیدهتر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم. بلافاصله نامه دوم را نوشت، میخواستم جواب بدهم که فتنه ۸۸ پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرفها و ابراز ارادتها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنهگرها شتافت.»
تجربه برجام؛ نخستین مذاکره مستقیم و رسمی
طبق پیشبینیها پس از پیروزی حسن روحانی، سرعت حل موضوع پرونده هسته ایران با 1+5 سرعت یافت. از بدو دولت اول روحانی تا امضای برجام، با تمام مشکلات، روند مذاکرات با سرعت قابل توجهی به پیش میرفت و برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب، وزیران امورخارجه ایران و امریکا پشت یک میز دیده شدند.
پس از چندین دور مذاکره در وین، لوزان و ژنو، آخرین دور از مذاکرات برنامه هستهای ایران و گروه 1+5 از ظهر روز شنبه ۲۷ ژوئن ۲۰۱۵، در هتل کوبورگ در شهر وین اتریش با حضور جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و هیاتهای کارشناسی دو طرف آغاز شد. ضربالاجل تعیین شده برای این مذاکرات، روز سیام ژوئن تعیین شده بود که سه بار به ترتیب تا سوم، دهم و سیزدهم جولای تمدید شد. به تدریج و در روزهای پایانی توافق برخی از وزرای خارجه گروه 1+5 نیز برای برداشتن گامهای نهایی عازم وین شدند. در نهایت پس از چندین دور تمدید مذاکرات در سهشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ جولای ۲۰۱۵)، توافق جامع هستهای وین که در اصطلاح برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام نامیده میشد، در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه 1+5 منعقد شد.
پس از امضای برجام نیز مردم در شهرهای مختلف به پایکوبی و شادی پرداختند. همزمان از آن سو، انتقادات منتقدان برجام تندتر از قبل شد و به نقد و تخریب برجام پرداختند. در امریکا نیز مخالفان برجام اقدامات مختلفی را برای اختلال اتخاذ کردند.
خروج از برجام و مذاکرات ادامهدار و بینتیجه
تلاش امریکا برای خروج از برجام برنامهای بود که دونالد ترامپ از زمان شرکت در انتخابات ریاستجمهوری امریکا در سر داشت. در نهایت در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دولت ایالات متحده امریکا رسما از برجام خارج و بازگشت تحریمها به صورت گذشته را اعلام کرد و برای انجام مجدد مذاکرات در صورت تمایل ایران اعلام آمادگی کرد. مذاکراتی که در دولت بعدی یعنی بایدن نیز ادامه پیدا کرده اما تا به امروز به نتیجهای نرسیده است. آیا عمان فصل جدیدی در توافقهای انگشتشمار ایران و امریکا خواهد بود؟
دیدگاه تان را بنویسید