خبرنگاران رویترز اندکی پس از سقوط رژیم بشار اسد در سوریه در تاریخ هشتم دسامبر (۱۸ آذر ۱۴۰۳) از سفارت ایران در دمشق بازدید کردند. این سفارتخانه بههم ریخته بود و اسناد زیادی بهصورت پراکنده روی زمین افتاده بودند.
خبرنگاران رویترز در جریان بازدید از مراکز قدرت نرم ایران در سوریه شامل دفاتر دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی، به مجموعهای گسترده از اسناد دست یافتند.
آنها نزدیک به ۲ هزار سند، از جمله قراردادهای تجاری، برنامههای اقتصادی و مکاتبات رسمی را عکسبرداری کردند و بدون جابهجا کردن آنها، اسناد را در همان محل باقی گذاشتند. خبرنگاران رویترز سپس برای تحلیل این اسناد از فناوری هوش مصنوعی بهره گرفتند.
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه اول مه (۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴)، در گزارشی ویژه به طرح اقتصادی بلندپروازانه ایران برای بازسازی سوریه پرداخت. این برنامه که در قالب یک مطالعه رسمی ۳۳ صفحهای توسط «بخش سیاسی-اقتصادی سفارت ایران در سوریه» در اردیبهشت سال ۱۴۰۱ تهیه شده بود، چندین بار به «طرح مارشال» آمریکا اشاره میکند.
در گزارش سفارت ایران در دمشق آمده است که طرح مارشال آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی دوم موفق شد از طریق «ایجاد وابستگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی-فرهنگی»، اروپا را وابسته آمریکا کند. به گزارش رویترز، ایران نیز در تلاش بود تا همین رویکرد را در خاورمیانه پیادهسازی کرده و سوریه را که بهدنبال جنگهای متعدد ویران شده بود، بازسازی کند.
این سند ۳۳ صفحهای در جریان غارت سفارت ایران در دمشق و هنگام سقوط پایتخت سوریه به دست شورشیان مخالف بشار اسد در آذرماه ۱۴۰۳ بهدست آمده است.
این گزارش راهبردی پیشنهاد میکند که ایران یک امپراتوری اقتصادی بسازد و در عین حال نفوذ خود را بر همپیمان خود، یعنی سوریه افزایش دهد و آن را به یک «دولت اقماری» برای خود تبدیل کند.
علاوه بر این سند راهبردی، خبرگزاری رویترز در تحقیقات خود با دوازده بازرگان ایرانی و سوری گفتوگو کرده و به بررسی شبکه شرکتهای ایرانی فعال در نواحی «خاکستری» تحریمها، یعنی حوزههایی که اعمال تحریمها در آنجا دشوار است، پرداخته است.
رویترز همچنین از برخی پروژههای سرمایهگذاری ایران که به دلایل مختلف متوقف شدهاند، بازدید کرده است. این پروژهها شامل مکانهای مذهبی، کارخانهها و تأسیسات نظامی میشوند که به دلیل حملات گروههای مسلح، فساد محلی، تحریمها و بمبارانهای کشورهای غربی نتوانستهاند پیشرفت کنند.
- در بین این سرمایهگذاریها، یک نیروگاه به ارزش ۴۱۱ میلیون یورو در ساحل لاذقیه وجود دارد که توسط یک شرکت مهندسی ایرانی در حال ساخت بود، اما اکنون بلااستفاده مانده است.
- یک پروژه استخراج نفت در بیابانهای شرقی سوریه نیز متوقف شده است.
- همچنین یک پل راهآهن به ارزش ۲۶ میلیون دلار روی رودخانه فرات که توسط یک سازمان خیریه ایرانی مرتبط با علی خامنهای، رهبر ایران ساخته شده بود، سالها پیش بر اثر حمله هوایی ائتلاف آمریکایی فرو ریخت و نه تعمیر شد و نه هزینههای مربوط به پروژه به طور کامل از سوی سوریه تسویه شده است.
حدود ۴۰ پروژهای که در اسناد باقیمانده از سفارت ایران ثبت شدهاند، تنها بخش کوچکی از مجموع سرمایهگذاریهای ایران در سوریه را نشان میدهند.
با این حال، تنها در همین مجموعه محدود، خبرگزاری رویترز برآورد کرده که بدهیهای پرداختنشده دولت سوریه به شرکتهای ایرانی تا پایان جنگ، دستکم ۱۷۸ میلیون دلار بوده است. برخی از نمایندگان پیشین مجلس ایران نیز رقم کل بدهی دولت بشار اسد به ایران را بیش از ۳۰ میلیارد دلار اعلام کردهاند.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در ماه دسامبر ابراز امیدواری کرد که رهبری جدید سوریه به تعهدات خود در قبال ایران پایبند بماند. با این حال، به نظر میرسد این موضوع در اولویت دولت جدید سوریه نیست.
احمد شرع، رئیس جمهوری جدید سوریه در گفتوگویی در ماه دسامبر گفت: «مردم سوریه از ایران زخم خوردهاند و برای التیام آن، زمان زیادی نیاز است.»
برای بسیاری از مردم سوریه، رفتن بشار اسد و شبهنظامیان مورد حمایت ایران، دلیلی برای جشن و شادمانی بود. اما سوریهایی که با شرکتها و پروژههای ایرانی همکاری داشتند، احساسات دوگانهای دارند؛ چرا که با خروج کسبوکارهای ایرانی، بسیاری از آنها منبع درآمد خود را از دست دادهاند.
مسئول اجرای برنامههای اقتصادی ایران در سوریه
به گزارش رویترز، مسئول اجرای برنامههای اقتصادی ایران در سوریه، عباس اکبری، مدیر پروژههای ساختمانی و عضو سپاه پاسداران بود که در اسفند ۱۴۰۰ با تبلیغات فراوان، به ریاست نهادی با عنوان «ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران و سوریه» منصوب شد.
هدف این ستاد، گسترش تجارت میان دو کشور و بازگرداندن سرمایههایی بود که ایران در جریان جنگ داخلی سوریه هزینه کرده بود. تیم تحت رهبری او، همان گروهی بود که گزارش رسمی ۳۳ صفحهای با الگوبرداری از «طرح مارشال» آمریکا را تهیه کرده بود. رویترز میگوید نامههایی را با امضای اکبری در سفارت غارتشدۀ ایران پیدا کرد.
البته حضور اقتصادی ایران در سوریه به دوره پیش از اکبری بازمیگردد. گروه مپنا، یکی از بزرگترین شرکتهای زیرساختی ایران، نخستین قرارداد بزرگ خود را در سال ۲۰۰۸ برای ساخت یک نیروگاه در نزدیکی دمشق امضا کرد. اندکی بعد، قرارداد دومی برای ساخت نیروگاهی دیگر در نزدیکی حمص بسته شد.
همزمان با عقد نخستین قراردادهای گروه مپنا، روابط اقتصادی دو کشور نیز جهشی چشمگیر یافت. اما این روند دیری نپایید. در سال ۲۰۱۱، سوریه گرفتار موج اعتراضاتی شد که با عنوان بهار عربی منطقه را درنوردیده بود.
سرمایهگذاریهای استراتژیک ایران در کشورهای همپیمان از جمله سوریه، عراق و لبنان، منجر به ایجاد محور منطقهای شد که تهران آن را «محور مقاومت» مینامد؛ شبکهای از گروههای مسلح و دولتهایی که هدفشان مقابله با اسرائیل و نفوذ غرب در منطقه است.
گروه مپنا «برادرانش» را تنها نگذاشت
در دسامبر ۲۰۱۱، عملیات در سوریه وارد مرحلهای خطرناک شد. هفت کارگر ایرانی شاغل در نیروگاه جندر توسط شورشیان ربوده شده و طبق گزارشها، دو نفر از آنها کشته شدند. با این حال، مپنا سرمایهگذاریهای خود را افزایش داد. این شرکت قراردادهایی برای تعمیر شبکه برق سوریه گرفت که در سال ۲۰۱۵ کمتر از نصف ظرفیت قبل از جنگ، برق تولید میکرد. جاهطلبانهترین پروژه، ساخت نیروگاه لاذقیه بود.
این پروژه از ابتدا با مشکلاتی مانند فساد، پرداختهای تاخیری و نیروی کار بیکیفیت مواجه بود. طبق اسناد به دست آمده، دولت سوریه استفاده از پیمانکاران وابسته به خانواده اسد را الزامی کرده بود. یک مهندس سوری که در پروژه لاذقیه کار میکرد، گفت برخی از کارگران ایرانی نیز صرفا با داشتن روابط خاص وارد پروژه شده بودند.
مپنا در نوامبر ۲۰۲۴، یعنی تنها یک ماه پیش از سقوط اسد، اعلام کرد که پروژه لاذقیه تا آن زمان حدودا ۵۰ درصد پیشرفت داشته است.
به گزارش رویترز، نامههای موجود در سفارت ایران نشان میدهد که دولت سوریه شرایط قراردادها را بهطور یکجانبه تغییر داده و مپنا مجبور شده بود کل هزینه ساخت نیروگاه لاذقیه را خودش تامین کند. در یک نامه در سال ۲۰۱۸ از رئیس مپنا، عباس علیآبادی که اکنون وزیر نیرو است، با لحنی گلایهآمیز نوشته شده بود: «گروه مپنا در هفت سال جنگ داخلی، زمانی که تمام شرکتهای خارجی سوریه را ترک کرده بودند، برادران خود در وزارت برق سوریه را تنها نگذاشته است.»
مپنا هرگز بهطور عمومی اعلام نکرد که دقیقا چقدر در سوریه هزینه کرده یا چقدر از این سرمایهگذاری جبران شده است. شرکت و مقامات مربوطه به درخواستهای رویترز برای اظهار نظر پاسخی ندادند.
بر اساس گزارش تحقیقی رویترز، مشکلات مپنا استثنا نبود. بسیاری از شرکتهای ایرانی حاضر در سوریه با بحرانهای مشابهی روبهرو شدند. در یک جدول جداگانه که شامل پروژهها، پرداختهای معوق و هزینههای اضافی بود و توسط مقامات ایرانی حاشیهنویسی شده بود، دهها مورد تأخیر، بینظمی در پرداخت و مشکلات قراردادی برای سایر شرکتهای ایرانی نیز فهرست شده بود.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰، ایران و سوریه مجموعهای از توافقنامهها امضا کردند تا بدهیهای دمشق را جبران کنند، ازجمله واگذاری زمینهای کشاورزی به ایران، مجوز اپراتور تلفن همراه، پروژههای مسکن، امتیازات استخراج فسفات و قراردادهای اکتشاف نفت.
اما گزارش رویترز نشان میدهد که بسیاری از این پروژهها نیز با همان مشکلات مربوط به تحریمها، نیروی انسانی و امنیت مواجه شدهاند و در نهایت بازدهی کمی داشتهاند.
روسیه، این متحد دیگر سوریه، بر بخشهای سودآورتر مانند نفت و گاز تمرکز کرده بود.
بر اساس برآورد سازمان ملل، ایران تا سال ۲۰۱۵ سالانه حدود ۶ میلیارد دلار در سوریه هزینه میکرد. مقامات ایرانی این برآورد را اغراقآمیز خواندهاند، اما هیچ رقم رسمی منتشر نکردهاند.