NewsletterخبرنامهEventsمناسبت هاپادکست هاویدیوAfricanews
Loader
ما را پیدا کنید
FlipboardInstagramLinkedinTelegram
آگهی

چرا تروئیکای اروپایی و آمریکا همزمان با مذاکرات هسته‌ای ایران را تحریم و تهدید می‌کنند؟

دیپلماسی با تهدید؛ چرا غرب مسیر فشار و گفت‌وگو را همزمان طی می‌کند؟
دیپلماسی با تهدید؛ چرا غرب مسیر فشار و گفت‌وگو را همزمان طی می‌کند؟ Copyright کانوا
Copyright کانوا
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار
هم‌رسانی این مطلبنظرها
هم‌رسانی این مطلبClose Button

آمریکا و اتحادیه اروپا در برابر برنامه هسته‌ای ایران، به‌طور هم‌زمان از یک استراتژی پیچیده و چندوجهی بهره می‌برند. از یک‌سو با اعمال فشارهای اقتصادی و تحریم‌های سخت‌گیرانه، و از سوی دیگر با تلاش برای حفظ مسیر گفت‌وگو و دیپلماسی ، سعی دارند تنش‌ها را مدیریت کنند.

آگهی

کارشناسان بر این عقیده هستند که این رویکرد نه‌تنها از اختلاف‌نظر میان طرفین حکایت دارد، بلکه نشان‌دهنده هماهنگی در اهداف کلان و تفاوت در روش‌های اجرایی است.

احمد وخشیته، استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه، در تحلیلی می‌گوید: ترامپ در مواجهه با ایران ترجیح می‌دهد از مسیر مذاکره وارد شود تا از وقوع درگیری نظامی جلوگیری کند. این الگو را او در بحران اوکراین نیز دنبال کرده است، اما آمریکا در کنار مذاکرات، با اعمال تحریم‌های جدید در تلاش است که به طرف مقابل نشان دهد که گزینه‌های دیگری نیز در دسترس است و فشار همچنان به قوت خود باقی است.

 به گفته وخشیته از سوی دیگر، در حالی که کشورهای اروپایی از لحاظ هدفی با آمریکا هم‌راستا هستند، تفاوت‌هایی در شیوه‌های اجرایی دارند. به‌ویژه، آن‌ها تلاش می‌کنند تا استقلال دیپلماتیک خود را در عرصه جهانی نشان دهند و در این راستا، با حفظ روابط مثبت با ایران، به‌دنبال تقویت جایگاه خود در مذاکرات جهانی هستند.

این رویکرد در زمینه بحران اوکراین نیز به وضوح دیده می‌شود. بر اساس گفته‌های وخشیته، «تروئیکای اروپایی به‌دنبال آن است که نقش خود را در پرونده ایران مستقل از آمریکا تعریف کند تا از این مسیر، چانه‌زنی خود در بحران اوکراین را تقویت کند.

بر همین اساس، کشورهای اروپایی در تلاش‌اند که با مدیریت بحران ایران، نه‌تنها به اهداف دیپلماتیک خود در این زمینه دست یابند، بلکه از فرصت پیش‌آمده برای افزایش نفوذ خود در مسائل دیگر مانند بحران اوکراین استفاده کنند.

 به‌گفته کارشناسان، این سیاست ممکن است در نهایت به رویکردی سخت‌گیرانه‌تر در برابر تهران منجر شود تا فشار بیشتری به ترامپ وارد کرده و او را در مسیر همراهی بیشتر با اروپا در مسائل جهانی، از جمله بحران اوکراین، قرار دهند.

در این شرایط، کشورهای اروپایی در کنار مذاکرات هسته‌ای با ایران، به‌دنبال امتیازگیری‌های جدید در بحران‌های دیگر نیز هستند. همکاری‌های نظامی ایران با روسیه در بحران اوکراین نیز یکی از موضوعاتی است که توجه ویژه‌ای را از سوی اتحادیه اروپا به‌خود جلب کرده است.

در حالی که مذاکرات مسکو-واشنگتن به‌ ظاهر  در حال پیشرفت است،  سیاست‌های متضاد  برخی کشورهای اروپایی نسبت به روسیه همچنان ادامه دارد. بنابراین، شاید این‌بار تروئیکای اروپایی به‌دنبال اتخاذ سیاستی سخت‌گیرانه‌تر در قبال ایران باشد تا از این طریق فشار بیشتری به آمریکا بیاورد و در زمینه بحران اوکراین، هم‌راستایی بیشتری با آن پیدا کند.

شاهین مدرس، پژوهشگر ارشد مرکز خاورمیانه و نظم جهانی در ایتالیا،  می گوید که : «رفتار متناقض کشورهای غربی، به‌ویژه تروئیکای اروپایی و آمریکا، بازتابی از منافع ملی، معادلات قدرت منطقه‌ای و ساختار تصمیم‌گیری در نظام بین‌الملل است. ایران نیز تلاش می‌کند با جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه، تبعات سنگین بازگشت تحریم‌های بین‌المللی را دفع کند.»

مدرس تأکید دارد که تغییر لحن تهران در قبال مذاکرات، برخاسته از درک هزینه‌های احتمالی در صورت شکست دیپلماسی است. از نگاه او، هدف اروپا نه حمایت از ایران است و نه الزماً جلوگیری از جنگ، بلکه حفظ منافع راهبردی خود و ممانعت از ایجاد خلأ قدرت در خاورمیانه است.

 او می‌افزاید: «در صورت حصول توافقی جدید، کشورهای اروپایی خواهان مشارکت فعال در آن هستند تا از منافع انرژی، امنیتی و اقتصادی خود صیانت کنند. در عین حال، تلاش دارند استقلال نسبی خود از ایالات متحده را نیز به رخ بکشند.»

با این وجود، ابزار فشار همچنان در اختیار اروپاست. تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه به‌عنوان اهرمی برای اعمال فشار بر تهران باقی مانده است. در سوی دیگر، ایالات متحده—به‌ویژه در گفتمان دوره ترامپ—موضع صریح‌تر و سخت‌گیرانه‌تری اتخاذ کرده و بارها هشدار داده است که در صورت شکست گفت‌وگوها، همه گزینه‌ها، از جمله اقدام نظامی، روی میز خواهد بود.

در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی اتلاش دارد با خریدن زمان و کاهش سطح تنش، مانع از تشدید فشارهای بین‌المللی شود. چرا که بازگشت تحریم‌های سازمان ملل نه‌تنها تعامل با اروپا را پیچیده‌تر می‌کند، بلکه ساختار تحریم‌های گسترده‌تری را فعال خواهد کرد که تبعات آن از حوزه اقتصاد فراتر رفته و مناسبات دیپلماتیک ایران را نیز با چالش‌های جدی‌تری مواجه می‌سازد.

در دوران اول  ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، آمریکا پس از خروج یک‌جانبه از توافق هسته‌ای برجام در سال ۲۰۱۸ میلادی به‌ طور جدی سیاست «فشار حداکثری» را در پیش گرفت. این سیاست، که هدف آن وادار کردن ایران به پذیرش توافقی جدید و سخت‌تر از برجام بود، به تحریم‌های شدید اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و تهدیدات نظامی متکی بود.

در پی این رویکرد، در حالی که آمریکا همچنان فشارهای اقتصادی خود را حفظ کرده بود، ایران با عدم پاسخگویی به پیشنهادات مذاکره و تمرکز بر تقویت روابط خود با چین و روسیه، این رویکرد را رد کرد.  

چنین تصمیمی نه‌تنها موجب اختلافات فراآتلانتیکی میان آمریکا و کشورهای اروپایی شد، بلکه نشان داد که ایالات متحده ترجیح می‌دهد به ابزارهای فشار یک‌جانبه متوسل شود، حتی اگر این تصمیم‌ها با اختلافات استراتژیک با متحدانش همراه باشد

در مقابل، ایران نیز در واکنش به این فشارها تصمیم به تشدید برنامه هسته‌ای خود گرفت. با شتاب گرفتن غنی‌سازی اورانیوم و افزایش سطح آن به حدود ۴۰ برابر سقف تعیین‌شده در برجام تا مارس ۲۰۲۵، تهران نشان داد که فشارهای اقتصادی نتوانسته‌اند مانع از پیشبرد برنامه هسته‌ای آن شوند. علاوه بر این، ایران روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرد، که این اقدام به معنای چرخش ایران به‌سوی شرق و تلاش برای مقابله با انزوای تحمیلی غرب بود.

این فشارها و تحریم‌ها موجب بروز مشکلات اقتصادی گسترده‌ای برای ایران شد. صادرات نفت کشور به‌طور چشمگیری کاهش یافت و ارزش ریال به‌شدت افت کرد. اگرچه صادرات به چین تا حدی وضعیت را ترمیم کرد، اما محدودیت‌های بانکی و مشکلات در جذب سرمایه‌گذاری خارجی همچنان ادامه داشت. در سطح منطقه‌ای، این تحریم‌ها تنش‌ها را با اسرائیل و برخی کشورهای عربی افزایش داد و احتمال بروز درگیری‌های نظامی را بیشتر کرد.

افزایش فشارها؛ تهدید جدید ترامپ علیه خریداران نفت ایران

در پی تعویق دور جدید مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا، که قرار بود در رم برگزار شود، دونالد ترامپ مجدداً تهدیداتی علیه خرید نفت از ایران مطرح کرد. او هشدار داد که هر کشور یا شرکتی که به خرید نفت از ایران ادامه دهد، با تحریم‌های ثانویه روبرو خواهد شد. این تهدیدها یادآور سیاست «فشار حداکثری» دوران ریاست‌جمهوری او در سال ۲۰۱۹ است.

ترامپ تصریح کرد که دسترسی به بازارهای مالی آمریکا برای متخلفان به‌طور کامل قطع خواهد شد. در این شرایط، ایران همچنان در تلاش است تا برنامه هسته‌ای خود را ادامه دهد و حتی برخی از نشانه‌ها از افزایش صادرات نفت ایران، به‌ویژه به چین و برخی دیگر از کشورهای آسیایی، حکایت دارد.

میانجی‌گری شکننده تروئیکای اروپایی در سایه اختلافات فراآتلانتیکی

 در این میان، تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) با وجود چالش‌هایی که پس از خروج آمریکا از برجام با آن روبرو شدند، به نقش خود در دیپلماسی هسته‌ای ایران ادامه می‌دهند. اما در مذاکرات سال ۲۰۲۵، کشورهای دیگری مانند عمان نقش مؤثرتری در حل بحران ایفا کردند و اروپا عملاً به حاشیه رانده شد.

این تضعیف نقش اروپا به دلیل سه عامل عمده بود: اختلافات استراتژیک با آمریکا، عدم داشتن ابزارهای فشار مؤثر به دلیل تحریم‌های ثانویه آمریکا، و اولویت‌های داخلی اروپا مانند بحران انرژی، مهاجرت و برکسیت.

اروپا که به دلیل همکاری‌های نظامی ایران با روسیه در بحران اوکراین حساسیت دارد، می‌تواند از موقعیت خود برای افزایش وزن سیاسی در معادلات اوکراین استفاده کند. در نتیجه، هم‌زمانی مذاکرات ایران و اوکراین برای اروپا فرصتی فراهم کرده تا از طریق یک رویکرد چندلایه، در یک مسیر امتیاز بگیرد و در مسیر دیگر فشار بیشتری بر ایران وارد کند.

از سوی دیگر، اگر آمریکا تحت نفوذ لابی اسرائیل، فضای مانور محدودی برای توافق دارد، اروپا نیز درگیر اجماع داخلی و واگرایی در سیاست خارجی خود است. با این حال، پیشنهاد ایران برای گفت‌وگو با اروپاییان نشان می‌دهد که تروئیکا هنوز اعتبار دیپلماتیک خود را از دست نداده است.

نتیجه گیری

استفاده هم‌زمان غرب از مذاکره و تحریم، نه از سر تناقض بلکه بخشی از رویکردی است که بیشتر به «مدیریت بحران» شباهت دارد تا حل ریشه‌ای آن. کشورهای اروپایی گرچه تمایل به کاهش تنش دارند، اما برای حفظ هم‌صدایی با واشنگتن ناچارند در چارچوب تحریم‌ها باقی بمانند. آمریکا نیز با به‌کارگیری هم‌زمان فشار و مذاکره، می‌کوشد ایران را در میز گفت‌وگو نگه دارد، بدون آنکه از اهرم‌های فشارش چشم‌پوشی کند.

در همین راستا، تهدید اخیر دونالد ترامپ به اعمال تحریم‌های ثانویه علیه خریداران نفت ایران، به‌ویژه در آستانه به تعویق افتادن دور جدید مذاکرات، یادآور این نکته است که فشار از نگاه برخی بازیگران غربی همچنان ابزار اصلی چانه‌زنی باقی مانده است. با این حال، چنین سیاستی بدون ارائه چشم‌انداز روشن یا مشوق‌های ملموس، بیش از آنکه به توافقی پایدار منتهی شود، خطر فرسایش بیشتر مسیر دیپلماسی را به همراه دارد.

رفتن به میانبرهای دسترسی
هم‌رسانی این مطلبنظرها

مطالب مرتبط

وال‌استریت‌ ژورنال: چین هدف تحریم‌های ثانویه ترامپ بر نفت ایران است

اصرار روبیو بر توقف غنی‌سازی اورانیوم در ایران؛ عراقچی: داشتن چرخه کامل سوخت‌ هسته‌ای حق ماست

تصاویری از حمله هوایی اسرائیل به نطنز؛ دود غلیظی به هوا برخاست