با جدیتر شدن گمانهزنیها پیرامون توافق احتمالی میان ایران و آمریکا، فضای بازارهای مالی کشور وارد مرحلهای از انتظار و احتیاط شده است. یکی از مهمترین سؤالات پیشرو، سرنوشت صندوقهای طلا و نحوه جابهجایی سرمایهها در دوره پساتوافق است؛ موضوعی که تحلیل آن میتواند برای سرمایهگذاران، مدیران مالی و سیاستگذاران اقتصادی اهمیت بالایی داشته باشد.
در صورت تحقق توافق، انتظار میرود چندین تحول همزمان در اقتصاد کشور رقم بخورد: رفع بخشی از تحریمها، آزادسازی داراییهای بلوکهشده، تسهیل روابط تجاری بینالمللی و بهبود فضای سرمایهگذاری. این تحولات، تأثیر مستقیمی بر بخش واقعی اقتصاد خواهد داشت. بسیاری از صنایع که طی سالهای گذشته به دلیل استهلاک بالا، نبود دسترسی به فناوری و محدودیت تأمین مواد اولیه دچار رکود شدهاند، فرصت نوسازی و توسعه خواهند یافت. این چشمانداز باعث میشود بازار سهام به تدریج جایگاه خود را به عنوان جذابترین مقصد سرمایهگذاری تثبیت کند. از سوی دیگر، بازارهایی چون طلا و دلار که در دوران بیثباتی سیاسی و اقتصادی نقش پناهگاههای امن را ایفا میکردند، به دلیل کاهش انتظارات تورمی و ثبات نسبی اقتصادی، از مرکز توجه سرمایهگذاران فاصله خواهند گرفت. صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا در سالهای اخیر با استقبال گستردهای روبهرو شدند. اما در دوره پساتوافق، این صندوقها با چالش جدی خروج بخشی از منابع مالی مواجه خواهند شد. خروج سرمایه از این صندوقها به سمت بازار سهام، اگرچه تدریجی خواهد بود، اما میتواند وضعیت مالی برخی از آنها را تحت فشار قرار دهد. البته باید میان صندوقهای طلا تفکیک قائل شد. صندوقهایی که بر پایه اصول علمی مدیریت سرمایه و با رعایت معیارهای استاندارد مالی اداره شدهاند، توان عبور از این دوره انتقالی را خواهند داشت. اما صندوقهایی که طی این سالها با مدیریتهای ناکارآمد، ریسکهای بالایی را به سرمایهگذاران تحمیل کردهاند، ممکن است با بحران نقدینگی، کاهش ارزش واحدهای سرمایهگذاری و حتی در برخی موارد خطر ورشکستگی روبهرو شوند. برای صندوقهای طلا، اتخاذ یک استراتژی هوشمندانه برای تطبیق با شرایط جدید حیاتی است. مهمترین راهکارها عبارتند از:
۱. تنوعبخشی به سبد داراییها: سرمایهگذاری تنها بر طلا، به ویژه در بازار داخلی که تحت تأثیر سیاستهای کنترلی دولت قرار دارد، ریسک بالایی دارد. ورود به بازارهای جهانی، سرمایهگذاری در فلزات گرانبهای دیگر مانند نقره، پلاتین و پالادیم و حتی بهرهگیری از ابزارهای مالی مشتقه میتواند ریسک را کاهش داده و بازدهی صندوقها را بهبود بخشد. ۲. مدیریت فعال سرمایه: صندوقها باید با تحلیل دقیق روندهای اقتصادی و سیاسی داخلی و جهانی، تصمیمات سرمایهگذاری خود را بهروز کنند. مدیریت منفعل و اتکا به رویکردهای سنتی در دوره پرتلاطم پساتوافق میتواند زیانبار باشد. ۳.ارتقای شفافیت و اعتمادسازی: در دورهای که اعتماد سرمایهگذاران نسبت به بازارهای سنتی تغییر میکند، صندوقها باید با افزایش شفافیت اطلاعاتی، گزارشدهی دقیق، و ارائه تحلیلهای کارشناسی، اعتماد سرمایهگذاران خود را حفظ کنند. ۴. افزایش انعطافپذیری در ترکیب داراییها: تخصیص پویا میان طلا، داراییهای ارزی، و حتی بخشی از داراییهای بینالمللی معتبر، میتواند انعطاف لازم برای واکنش به تغییرات سریع بازار را فراهم آورد. با باز شدن گرههای سیاسی و اقتصادی، پولهای سرگردان که پیش از این عمدتاً به سمت داراییهای غیرمولد حرکت میکردند، به تدریج وارد بخشهای مولد اقتصاد خواهند شد. بازار سهام، به ویژه صنایعی چون پتروشیمی، معادن، صنایع فلزی، و شرکتهای فناوریمحور، میتواند مقصد اصلی این سرمایهها باشد. این تغییر رفتار سرمایهگذاران، نشانهای مثبت برای اقتصاد کشور خواهد بود؛ نشانهای ازگذار از اقتصاد سفتهبازی به اقتصاد تولیدمحور.
در یک چشمانداز واقعبینانه، توافق احتمالی ایران و آمریکا میتواند دوران تازهای را در بازارهای مالی کشور رقم بزند. صندوقهای طلا در این میان اگرچه با تهدید خروج سرمایه مواجهند، اما با اتخاذ سیاستهای درست و هوشمندانه، میتوانند نه تنها بقای خود را تضمین کنند، بلکه فرصتهای جدیدی نیز خلق نمایند. در نهایت، حرکت پولهای سرگردان به سمت تولید، اگر با برنامهریزی صحیح اقتصادی همراه شود، میتواند زمینهساز رشد پایدار و توسعه اقتصادی کشور باشد.
-
علی جبل عاملی - قائم مقام گروه مالی کارآمد
- شماره ۵۸۸ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما