به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، «شورای ریاست جمهوری دیگر چه صیغه ای است؟ ماجرا این است که بعد از صلح و پایان جنگ، این کشور رئیس جمهور ندارد؛ بلکه شورای ریاست جمهوری دارد که از سه نفر صرب، کروات و مسلمان تشکیل شده و قدرت هشت ماه هشت ماه بین آنها می چرخد. برای گرفتن هر تصمیمی باید هر سه نفر رای دهند و از آنجایی که آن ها در کمتر چیزی به رای مشترک می رسند، معمولا هیچ برنامه ای در این کشور تایید و به مرحله اجرا نمی رسد. این وسط اردوغان هم ادعا می کند علی عزت قبل از مرگش بوسنی را به من سپرد!»
متن بالا برشی از کتاب «به صرف قهوه و پیتا» نوشتهٔ معصومه صفاییراد است که در سفرش به بوسنی و هرزگوین متوجه عمق تاریخ این کشور، فرهنگ و زخمهای التیامنیافتهٔ پس از جنگ با صربستان و نسل کشی هزاران نفری می شود. این اثر تلاشی است برای درک و بازنمایی تجربههای انسانی در سرزمینی که هنوز از تبعات جنگ رهایی نیافته است و کمتر مورد توجه سایر ملل مسلمان قرار گرفته است.
این کتاب حاصل سفر نویسنده در کنار گروهی از پزشکان، هنرمندان و مستندسازان ایرانی به بوسنی و هرزگوین جهت شرکت در «مارش میرا» یا همان پیادهروی صلح است که از بسیاری از کشورها هرساله در آن شرکت می کنند. کتاب با روایتهای شخصی، مشاهدات دقیق و عکسهایی از مناظر و مردم بوسنی، تصویری ملموس از این کشور ارائه میدهد. نویسنده با نگاهی همدلانه، به بررسی تأثیرات جنگ بر زندگی روزمرهٔ مردم، فرهنگ و هویت آنها میپردازد.
بوسنی و هرزگوین کشوری در جنوب شرقی اروپا است که تاریخ آن با تنوع فرهنگی و مذهبی، و همچنین درگیریهای قومی و مذهبی گره خورده است. در قرون وسطی، این منطقه تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی قرار گرفت و اسلام در آن گسترش یافت. پس از فروپاشی یوگسلاوی در دههٔ ۱۹۹۰، بوسنی و هرزگوین به استقلال دست یافت، اما این استقلال با جنگی خونین همراه بود که از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ به طول انجامید و طی آن هزاران نفر از مسلمانان بوسنی به دست صرب ها قتل عام شدند و زنان آنان مورد تعرض و تجاوز قرار گرفتند.
جنگ بوسنی یکی از خونبارترین درگیریهای اروپا پس از جنگ جهانی دوم بود. یکی از فجیعترین وقایع این جنگ، قتلعام سربرنیتسا در ژوئیهٔ ۱۹۹۵ بود که در آن بیش از ۸۳۷۲ مسلمان توسط کشته شدند. این واقعه بهعنوان نسلکشی توسط دادگاه بینالمللی کیفری برای یوگسلاوی سابق شناخته شد اما ابعاد گسترده و جنایات بیسابقهاش، هنوز آنگونه که باید و شاید در ذهن و حافظهی جهانی، بهویژه در میان مردم مسلمان، جایگاه شایستهای نیافته است و با وجود گذشت سه دهه از این فاجعه، نیاز به بازخوانی، تحلیل و تبیین آن همچنان باقی است.
نسلکشی بوسنی نه تنها یک تراژدی انسانی، بلکه نشانهای از میزان دشمنی قدرتهای جهانی در برابر رنج مسلمانان محسوب میشود. فهم این فاجعه برای مردم ایران که خود بارها در برابر تهدیدها و تحریمهای قدرتهای جهانی ایستادگی کردهاند، میتواند عامل تقویت همبستگی با سایر مسلمانان مظلوم و مانند بوسنی، غزه، لبنان و کشمیر باشد.
یکی از چالشهای اساسی در ذهنیت جمعی جهان اسلام، کمبود روایتهای مستند، هنری و تحلیلی درباره فجایع تاریخی معاصر است. بوسنی یکی از آن فجایعی است که علیرغم وسعتش، در سایه مانده است و کتاب «به صرف قهوه و پیتا» هرچند به همه ابعاد و زوایا نپرداخته و صرفا یک سفرنامه از زاویه نگاه نویسنده است اما میتواند شروعی خوب برای آثار مهمتر و وسیعتری باشد.
نویسنده در بخشی از کتابش آورده است: «اینجا فقط آدم کشتن مطرح نبوده. کشتن تکلیفش معلوم است. وسط میدان جنگ که حلوا خیرات نمی کنند. ولی اینجا شصت درصد کشته ها غیرنظامی بودند. خودشان می گفتند می خواهند مسلمانان اینجا را طوری تحقیر کنند که تا چند نسل بعد نتوانند سرشان را بالا بیاورند.»
صفاییراد با بازدید از مکانهای مختلف بوسنی از جمله یادبودهای قربانیان جنگ و گورستانها، تلاش میکند تا تأثیرات ماندگار جنگ را بر جامعهٔ بوسنیایی در کتابش نشان دهد. او به گفتوگو با برخی مردم محلی میپردازد و از خاطرات و تجربههای آنها مینویسد. یکی از نکات برجستهٔ کتاب، اشاره به ارتباط فرهنگی و تاریخی بین بوسنی و ایران است. نویسنده به نقل از مردم بوسنیایی مینویسد که چگونه در دوران جنگ، کمکهای ایران را به یاد دارند و هم اکنون هم تعدادی از ایرانی هایی که برای کمک به بوسنی به این کشور اعزام شدند، ماندگار شده و به فعالیت های فرهنگی روی آورده اند.
سبک نگارش صفاییراد در این کتاب که انتشارات سوره مهر آن را به چاپ رسانده، صمیمی است. او با استفاده از زبان ساده، خواننده را به دل وقایع میبرد و احساسات و افکار مردم بوسنی را بهخوبی منتقل میکند. تصاویر و عکسهای موجود در کتاب هرچند سیاه و سفید است اما به درک بهتر فضای بوسنی و تجربههای نویسنده کمک میکنند.
انتهای پیام/
نظر شما