داستان الهامبخش مکی زنگنه؛ ثروتمندترین زن خودساخته ایرانی در آمریکا
در بازارهای امروزی فناوری بعضی سقفها شیشهایاند؛ اما در صنعت بیوتک، انگار با فولاد پوشیده شدهاند. مکی زنگنه، یکی از معدود زنانی است که جرئت کرد به این سقف ضربه بزند: صنعتی که تنها پنج زن در آن توانستهاند نام خود را در فهرست میلیاردرهای خودساخته ثبت کنند.
مسیر حرفهای او از ۲۸ سالگی آغاز شد؛ زمانی که هدایت پروژههای پیشرفتهی رباتیک در جراحیهای کمتهاجمی را در خاورمیانه بر عهده داشت. ۳۳ ساله بود که یکی از جسورانهترین قراردادهای تاریخ داروسازی را با شرکت عظیم جانسوناندجانسون به سرانجام رساند.
خلاصه پادکستی مقاله
ساختهشده با هوش مصنوعی
سپس در ۴۵ سالگی، با فروش یک شرکت دارویی به درآمدی میلیوندلاری رسید و در ۵۴ سالگی، در جایگاه یکی از معدود زنان میلیاردر صنعت سلامت، به فهرست فوربز راه یافت.
دکتر مکی زنگنه فقط یک مدیرعامل نیست؛ او پزشکی است با ذهنی استراتژیک، مشاوری راهگشا، کارآفرینی متهور و مادری که میان تنهایی و مسئولیت، راهی برای ساختن یافت.
زنگنه بیش از دو دهه بر لبهی باریک علم و درمان گام برداشته: از فناوریهای جراحی تا داروهای نوین ضدسرطان؛ از مدیریت اجرایی در «فارماسایکلیکس» تا رهبری مشترک در سامیت تراپیوتیکس؛ از همکاری با چهرههایی چون باب داگان تا امضای قراردادی ۵۰۰ میلیون دلاری با شرکتی آسیایی.
اما آنچه این مسیر را برجسته میکند، فراتر از عناوین و ارقام، انتخابها و ایستادگیها است. از دندانپزشکی در فرانسه تا شیمیدرمانی در آمریکا، از تصمیمهای مالی سنگین تا پیگیری داروهایی که میتوانند جان هزاران نفر را نجات دهند.
داستان زندگی زنگنه فراتر از موفقیتها و دستاوردها، روایت چگونگیِ بودن است. چگونگی رسیدن به صدر در صنعتی مردانه، سرد و رقابتی با ترکیبی از بینش، صبوری و دقت. چگونگی زیستن و ساختن میان سرطان و سرمایه، مادری و مدیریت.
از یک داروی شکستخورده تا انفجار ارزش سهام: تصویر امروزی دکتر زنگنه
سال ۲۰۲۰ وقتی مکی زنگنه و باب داگان «سامیت» را در اختیار گرفتند، درآمد سالانه شرکت کمتر از یک میلیون دلار بود، ضررهای سنگینی داشت و فقط یک داروی آنتیبیوتیک در لوله تحقیقاتیاش باقیمانده بود که در نهایت آن هم کنار گذاشته شد.
اما طی پنج سال، این شرکت به بازیگری درخشان در دنیای داروسازی تبدیل شد و این جهش را مدیون تصمیمی بسیار هوشمندانه بود: خرید امتیاز یک داروی ضدسرطان از یک شرکت چینی.
این دارو ایوونسیمب (Ivonescimab) نام دارد و طبق نتایج آزمایشهای بالینی در چین، از داروی مشهور کیترودا (Keytruda) پرفروشترین داروی جهان در سال ۲۰۲۴ با ۳۰ میلیارد دلار فروش؛ بهتر عمل میکند.
به لطف کسب امتیاز ایوونسیمب، سهام سامیت در عرض ۱۲ ماه رشد حیرتانگیز ۵۷۵ درصدی را تجربه کرد. جالب اینکه ارزش فعلی بازار شرکت حدود ۲۱ میلیارد دلار برآورد میشود، با اینکه هنوز درآمدی ندارد.
کن کلارک، شریک مؤسسه حقوقی Wilson Sonsini که بیش از سه دهه با صدها شرکت بیوتکنولوژی کارکرده، درباره زنگنه میگوید: «به عقیدهی من او یکی از دستکمگرفتهشدهترین مدیران دنیای بیوتک است.»
بهزعم کلارک، زنگنه موفق شده خود را متمایز کند، چون «او و دوگان، که هیچکدام پیشینهی سنتی بیوتکنولوژی ندارند، با جسارتی از خارج از چارچوبهای رایج کار میکنند تا حکمت مسلم را زیر سؤال ببرند و کارها را سریع و به شیوههای غیرمتعارف انجام دهند.»
ارزش سهام شرکت سامیت بعد از دراختیار گرفتن امتیاز داروی ضدسرطان ایوونسیمب، ۵۷۵ درصد رشد کرد
داروی ایوونسیمب حالا در چندین آزمایش بالینی فاز سوم برای انواع مختلف سرطان ریه بررسی میشود و شرکت سامیت قصد دارد تا پایان سال ۲۰۲۵ برای دریافت تأییدیه رسمی از FDA درخواست دهد.
بااینکه طی دو دهه گذشته پیشرفتهای زیادی در زمینه تشخیص و درمان سرطان ریه حاصل شده، ولی این بیماری همچنان سالانه جان صدها هزار نفر را در سراسر جهان میگیرد. برای مثال در آمریکا نرخ قربانیان این بیماری به ۱۲۵ هزار نفر در سال میرسد، یعنی بیش از دوبرابر تعداد مرگومیر ناشی از دیگر سرطانها.
آنچه ایوونسیمب را به دارویی نویدبخش و متفاوت تبدیل میکند، این است که دو مکانیسم شناخته شده برای حمله به تومورها را در قالب یک آنتیبادی ترکیب میکند. یکی از این مسیرها سیستم ایمنی بدن را برای شناسایی و نابودی سلولها سرطانی تحریک میکند و دیگری بهصورت همزمان با قطع مسیرهای خونیای که به تومور مواد مغذی میرسانند، آن را از رشد باز میدارد.
ایوونسیمب دو مکانیسم شناخته شده برای حمله به تومورها را در قالب یک آنتیبادی ترکیب میکند
نتایج یک مطالعهی بالینی که در چین انجام شده نشان میدهد بیمارانی که ایوونسیمب دریافت کردند، بهطور متوسط ۱۱٫۱ ماه بدون بازگشت سرطان زندگی کردند در حالیکه این آمار برای بیمارانی که تحت درمان داروی کیترودا بودند ۵٫۸ ماه عنوان میشود.
همین دادهها کافی بود تا سپتامبر ۲۰۲۴ ظرف چهار روز ارزش سهام شرکت سامیت بیش از دوبرابر شود.
اما جایگاه امروزی او بهعنوان یکی از شناختهشدهترین چهرههای صنعت داروسازی، حاصل قدمهایی پیوسته و خستگیناپذیر و رد شدن از بحرانهایی بود که میتوانست هر مدیر توانمندی را از ادامهی راه منصرف کند.
از دندانپزشکی تا رباتهای جراحی: داستان زن جوانی که تصمیم گرفت در اتاق عمل نماند
مکی زنگنه سال ۱۹۷۰ میلادی (۱۳۴۸ شمسی) در تهران به دنیا آمد و همراه با خانواده در سال ۱۹۸۴، پنج سال پس از سقوط سلطنت پهلوی، به آلمان مهاجرت کرد. مکی در اولدنبورگ شهر کوچکی در ۳۰ مایلی برمن، پیش عمویش ماند، درحالیکه پدر و مادرش (که هر دو معمار بودند) بین اروپا و ایران در رفتوآمد بودند.
زندگی مگی در کشور جدید با ارزشهای سنتی گرهخورده بود: «ادب، سلامت و مطالعهی زیاد». او میگوید: «خانوادهام تحصیلات را اولویت اول ما میدانستند.» اما تجربه مهاجرت در سنینی بین کودکی و نوجوانی برای او و خواهرانش چندان آسان و شیرین نبود.
تفاوت فرهنگی شدید میان ایران و غرب تجربهای سنگین بود. اما آلمان شخصیت من را ساخت. مرا سختجان کرد.- دکتر مکی زنگنه
مکی و خواهرانش برای تحصیلات دانشگاهی به فرانسه رفتند. دو خواهر بزرگتر پزشکی خواندند، اما مکی دندانپزشکی را انتخاب کرد و سال ۱۹۹۵ از دانشگاه لویی پاستور استراسبورگ فارغالتحصیل شد. بااینحال خیلی زود دریافت که بهلحاظ روحی به این رشته تعلق ندارد: «مثل این بود که در قفسی گیر افتاده بودم، هر روز همان کارهای تکراری.»
مکی زنگنه در فرانسه دندانپزشکی خواند، ولی این شغل را مطابق روحیه خود نیافت
سال ۱۹۹۷، دوست یکی از خواهرهایش شغلی متفاوت را به او پیشنهاد کرد: کار در یک شرکت آمریکایی به نام Computer Motion که بازوهای رباتیک برای جراحیهای کمتهاجمی تولید میکرد. زنگنه شیفتهی این حوزه شد و توانست در دفتر استراسبورگ این شرکت استخدام شود.
در همین زمان پدرش به او توصیه کرد اگر واقعاً میخواهد در دنیای کسبوکار موفق شود، MBA هم بخواند. بهاینترتیب او همزمان با کار، مدرک مدیریت اجراییاش را هم از دانشگاه بینالمللی شیلر گرفت.
سپتامبر ۲۰۰۱ مکی شاهد تجربهای فوقالعاده بود: زمانی که دکتر ژاک مارسکو، استاد دانشگاه استراسبورگ، اولین عمل جراحی از راه دور ترانسآتلانتیک را انجام داد. او در حالیکه در نیویورک حضور داشت، با استفاده از ربات Zeus بیماری در فرانسه را تحت عمل جراحی قرار داد. زنگنه میگوید:
این عملیات ترکیبی شگفتانگیز از فناوری دیجیتال، اطلاعات و جراحی کمتهاجمی بود. جهان دید که میتوان با استفاده از ربات، فاصله ۱۰ هزار کیلومتری را در عمل جراحی از بین برد. انگار مرزهای مکان، زمان و فضا در هم شکستند.
آغاز همکاری با باب داگان و ورود به دنیای داروسازی
مکی زنگنه در ۲۸سالگی به سمت مدیریت کسبوکار کامپیوتر موشن در اروپا و خاورمیانه ارتقای مقام یافت. در این جایگاه او باید به با جراحان دوبی، عربستان سعودی و مصر ملاقات و تکنولوژی نوین آن زمان را به آنها معرفی میکرد.
زنگنه در ۲۸سالگی به سمت مدیریت کسبوکار کامپیوتر موشن در اروپا و خاورمیانه منصوب شد
در همین دوران، همکاریاش با مدیرعامل وقت شرکت، باب داگان که از سال ۱۹۸۹ در این شرکت سرمایهگذاری کرده بود آغاز شد؛ مردی که بعدها شریک زندگیاش شد.
داگان و زنگنه به «یین و یانگ» شباهت داشتند و هر کدام دیگری را کامل میکردند. داگان مردی با روحیهی خلاق و آزاد بود و زنگنه همیشه دانشجویی سختکوش و کارمندی مسئولیتپذیر با مدارک دانشگاهی معتبر.
داگان اما سیر متفاوتی را طی کرده بود: دستکم ۵ سال در دانشگاههای UC Santa Barbara و UCLA درسخوانده بود بیآنکه مدرکی بگیرد. موجسواری پرشور بود تقریباً تمام عمر حرفهایش را، بهجز سه سال؛ برای خودش کار کرده بود.
داگان هنوز مردی ایدهپرداز با ذهنی تحلیلی است. سریع فکر میکند و سریع حرف میزند. زنگنه اما در اجرای برنامهها، پیگیری جزئیات و ساختن مسیرهای واقعگرایانه مهارتی بینظیر دارد. داگان درمورد رابطهشان میگوید:
ما خیلی هماهنگیم. او همه جزئیات را میداند و حافظهای فتوگرافیک دارد. من آیندهنگرم و میتوانم پشت پیچهای آینده را ببینم.
سال ۲۰۰۳، پس از آنکه داگان شرکت کامپیوتر موشن را به شرکت Intuitive Surgical فروخت، او و زنگنه به دنبال «حرکت بزرگ بعدی» گشتند.
زنگنه در آن زمان برای شرکت سرمایهگذاری شخصی داگان کار میکرد و با دقتی که همیشه در تحلیل نشان میداد، روی فهرستی از شرکتهای زیانده حوزهی داروسازی متمرکز شد: فهرستی یکی از تحلیلگران با فکس برایش فرستاده بود. در همین فهرست، نام «Pharmacyclics» توجه زنگنه را جلب کرد؛ شرکتی عمومی که باوجود زیاندهی، دارویی بالقوه برای درمان سرطان در دست توسعه داشت.
همکاری مکی زنگنه و باب داگان با سرمایهگذاری روی شرکت داروسازی Pharmacyclics وارد فاز جدیدی شد
از سویی یکی از پسران داگان بهتازگی بر اثر سرطان مغز از دنیا رفته بود و هدفگذاری این شرکت برای مبارزه با سرطان، عمیقاً برایش معنا داشت. آوریل ۲۰۰۴، هر دو در فارماسایکلیکس سرمایهگذاری کردند. زنگنه برای تأمین سرمایهاش، سهام خود در Intuitive Surgical را فروخت و حتی از بانک وام گرفت تا سهامش مورد نظرش را بخرد.
تا سال ۲۰۰۸، داگان سهام بیشتر و بیشتری خریده بود تا جایی که کنترل کامل فارماسایکلیکس را به دست گرفت و مدیرعامل شد. زنگنه نیز به تیم اجرایی پیوست؛ ابتدا بهعنوان معاون توسعهی کسبوکار و سپس بهعنوان مدیر ارشد عملیات یا COO.
قرارداد بزرگ با جانسوناندجانسون
سال ۲۰۱۱، پس از اینکه داروی اولیهی شرکت شکست خورد، آنها با یک داروی جدید مخصوص مراحل ابتدایی مبارزه با سرطان، بهدنبال شریکی بزرگتر بودند. داگان در این مسیر چشم به غول داروسازی Johnson & Johnson دوخته بود، شرکتی که در آن زمان برای تقویت خط داروهای ضدسرطان خود به گزینههای جدید نیاز داشت.
اما کسی که این همکاری را از رؤیا به واقعیت تبدیل کرد، زنگنه بود.
مایکل گایتو، رئیس جهانی بانکداری سرمایهگذاری و سلامت جیپی مورگان، که سال ۲۰۱۵ در فروش فارماسایکلیکس به AbbVie نقش مشاور را داشت، در مورد زنگنه میگوید:
هیچچیز جلودارش نیست. باهوش، آماده، متکی بر دادهها و مهمتر از همه، کسی که واقعاً کار را به سرانجام میرساند.
زنگنه در مذاکره با جانسوناندجانسون، رویکردی بیسابقه داشت: او توافقی جهانی ترتیب داد که طبق آن، فارماسایکلیکس میتوانست درآمد حاصل از فروش داروی جدید در ایالات متحده را برای خودش ثبت کند؛ درحالیکه در اغلب همکاریهای مشابه، این درآمد مستقیماً بهحساب شرکت داروسازی بزرگتر میرفت.
فارماسایکلیکس با رهبری مکی زنگنه قراردادی انقلابی با شرکت جانسوناندجانسون امضا کرد
ضمن اینکه او موفق شد طی دو سال، مبلغی معادل ۴۰۰ میلیون دلار پیشپرداخت از شریک جدید دریافت کند.
مایکل گایتو میگوید: «در آن زمان، چنین شرایطی انقلابی بود.» کن کلارک، عضو هیئتمدیرهی Summit Therapeutics نیز اضافه میکند: «این موفقیت، از رهبری مستقیم زنگنه حاصل شد. واقعاً او محرک اصلی این قرارداد بود.»
داروی فارماسایکلیکس با نام Imbruvica، در نهایت به یکی از پرفروشترین داروهای نوعی از شایعترین انواع سرطان خون در بزرگسالان تبدیل شد: لوسمی لنفوسیتی مزمن (CLL). مزیت بزرگ این دارو در مقایسه با درمانهای قبلی، میزان پایینتر سمیت آن بود؛ برخلاف شیمیدرمانی سنتی که اثرات جانبی شدیدی داشت.
داروی فارماسایکلیکس با نام Imbruvica به یکی از پرفروشترین داروهای لوسمی لنفوسیتی مزمن تبدیل شد
افزایش انفجاری قیمت سهام فارماسایکلیکس، داگان را برای اولینبار در سال ۲۰۱۳، یعنی همان سالی که Imbruvica تأییدیهی FDA را دریافت کرد، وارد فهرست میلیاردرهای فوربز کرد.
دو سال بعد، غول داروسازی AbbVie این شرکت را با قیمت ۲۱ میلیارد دلار خرید.
و سهم زنگنه از این فروش؟ او که در ابتدا حدود ۱ میلیون دلار سرمایهگذاری کرده بود، در پایان معامله و پیش از پرداخت مالیات، با ۲۲۵ میلیون دلار از فارماسایکلیکس خارج شد.
این سرمایهی چشمگیر، برای زنگنه نه فقط ثروت؛ بلکه فرصتی به همراه داشت تا به نقشی بازگردد که همیشه دلش میخواست: مادری. او سالها بود که پسرش «شان» را تقریباً بهتنهایی بزرگ میکرد.
دو جراحی، دو بیمار، یک بیمارستان: تجربه زندگی با سرطان
سال ۲۰۰۶، زمانی که شان به دنیا آمد، زنگنه آنقدر مشغول سفرهای کاری و بررسی فرصتهای سرمایهگذاری همراه با داگان بود که نگهداری از پسرش را به مادرش، که در فرانسه زندگی میکرد، سپرد. شان تا پنجسالگی با مادربزرگش زندگی میکرد و زنگنه هر دو هفته یکبار پرواز میکرد تا او را ببیند.
(نکتهی قابلتوجه اینکه داگان اخیراً بهطور عمومی پذیرفته که پدرِ شان است.)
سال ۲۰۱۹، زنگنه برای دیدن پدرش که قرار بود برای برداشتن توموری سرطانی تحت عمل جراحی قرار بگیرد به فرانسه سفر کرده بود. همان جا تودهای در بدن خودش یافت و تشخیص پزشکان سرطان پستان مرحلهی دوم بود.
زنگنه برای ملاقات با پدر بیمارش به بیمارستانی در فرانسه رفته بود که متوجه شد خودش هم سرطان دارد
او در همان بیمارستانی که پدرش جراحی میشد، تحت عمل قرار گرفت و بعد به ایالات متحده بازگشت. تنها دو هفته پیش از آغاز محدودیتهای کووید-۱۹ در مارس ۲۰۲۰، شیمیدرمانیاش را شروع کرد.
روند درمان اما اصلاً آسان پیش نمیرفت: قلب و ریههایش تقریباً از کار افتادند و کار به بستریشدن کشید. دردهای استخوانی شدید و حالت تهوع مداوم، بخشی از روزمرهاش شدند. زنگنه میگوید:
واقعاً خیلی خیلی بیمار بودم. تمام مدت این ترس با من بود که نکند سرطان متاستاز شود؟
اما در نگاه مکی همین تجربهی تلخ هم نقطهی روشنی هم داشت: او حالا بهتر از همیشه درد و اضطراب همان بیمارانی را درک میکرد که صنعتش برای کمک و خدمت به آنها ساخته شده است.
و البته نقلقولی از باب مارلی که الهامبخش او در این دوران بود:«تو هرگز نمیدانی چقدر قوی هستی، تا وقتی که قوی بودن تنها انتخابت باشد.»
بازگشت از دل بحران: دکتر زنگنه و تولدی دوباره با سامیت
در همان روزهایی که زنگنه با درد و ترس بیماری میجنگید، داگان چشم به هدف تازهای دوخته بود. او شرکت زیانده دیگری را در دنیای زیستفناوری زیر نظر گرفته بود: Summit Therapeutics. آوریل ۲۰۲۰، داگان با خرید ۶۰درصد از سهام شرکت، حدود ۶۳ میلیون دلار روی آن سرمایهگذاری کرد و بهعنوان مدیرعامل منصوب شد.
هفت ماه بعد، زنگنه که درمانهای شیمیدرمانیاش را پشت سر گذاشته بود، بهعنوان مدیر ارشد عملیات و عضو هیئتمدیره به سامیت پیوست. جولای ۲۰۲۲ نیز رسماً به سمت مدیرعاملی مشترک ارتقا یافت.
زنگنه پس از اتمام شیمیدرمانی به عنوان مدیر ارشد عملیات به شرکت سامیت ملحق شد
اولین برنامهی آنها برای توسعهی یک آنتیبیوتیک جدید خیلی زود با شکست مواجه شد، اما آندو دست از تلاش نکشیدند. در عوض گروهی کوچک از همکاران سابق خود در فارماسایکلیکس را دوباره گرد هم آوردند و مأموریتی برایشان تعریف کردند: «پیداکردن یک داروی مؤثر برای سرطان، از هر نقطهای از جهان که ممکن باشد.»
یکی از چهرههای کلیدی این تیم، فانگ کلاو بود؛ متخصصی کهنهکار با اصالتی چینی. او پیشنهاد داد نگاهی به بازار دارویی چین بیندازند. در میانهی سال ۲۰۲۲، تیم سامیت روی دارویی به نام ایوونسیمب متمرکز شد؛ محصولی از شرکتی مستقر در هنگکنگ به نام آکیسو (Akeso) که در فاز سوم آزمایشهای بالینی قرار داشت.
قرارداد حیاتی با شرکت هنگکنگی آکیسو
در آن زمان، صنعت داروسازی غربی هنوز با دیدهی تردید به همکاری با شرکتهای دارویی چینی نگاه میکرد. برای مثال، در مارس ۲۰۲۲، سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) از تأیید یک داروی ضدسرطان ریه، که شرکت آمریکایی Eli Lilly لایسنس آن را از کمپانی چینی Innovent Biologics دریافت کرده بود، خودداری کرد.
این اتفاق باعث شد بسیاری از شرکتهای بزرگ داروسازی، باوجود دادههای امیدوارکنندهای که شرکت آکیسو در کنفرانس آنکولوژی ASCO ارائه داده بود، روی خوشی به آن نشان ندهند.
اما برای زنگنه و داگان، این تردیدها اهمیتی نداشت. کن کلارک میگوید: «آنها صرفاً به الگوهای رایج فکر نمیکنند، خودشان مسیر خودشان را میسازند.»
بااینحال، چیزی که دستشان را بسته بود، منابع مالی محدود شرکت بود. سپتامبر ۲۰۲۲، سامیت تراپیوتیکس تنها حدود ۱۲۰ میلیون دلار نقدینگی داشت و ارزش کل بازارش بهزحمت به ۲۰۰ میلیون دلار میرسید.
تحقیقات نشان میداد داروی جدید «ایوونسیمب» از بهترین داروهای سرطان ریه مانند کیترودا نیز موثرتر عمل میکند
در همین شرایط، رابطهی صمیمانهای بین دو طرف کلیدی این معامله یعنی میشل شیا، بنیانگذار و مدیرعامل آکیسو، و زنگنه و داگان از شرکت سامیت شکل گرفت که فراتر از مذاکرات خشک اقتصادی بود.
شیا که پس از دریافت دکترای زیستشناسی مولکولی در بریتانیا، سالها در شرکتها آمریکایی نظیر Bayer کار کرده بود، از همان ابتدا با سبک تفکر زنگنه همدل شد. او میگوید: «آنها مرا کشف کردند و این همکاری از هر نظر بینقص بود.»
نهایتاً دسامبر سال ۲۰۲۲ دو شرکت به توافق بزرگی رسیدند: سامیت با پرداخت ۵۰۰ میلیون دلار بهعنوان پیشپرداخت (که از طریق وامهای زنگنه و داگان تأمین شد) حق بهرهبرداری از ایوونسیمب را به دست آورد. بهعلاوه آنها متعهد شدند درصورتیکه دارو به مراحل موفقیتآمیز بعدی برسد، مجموعاً ۴٫۵ میلیارد دلار دیگر نیز به آکیسو پرداخت کنند.
زنگنه عمیقاً به موفقیت این معامله خوشبین بود. در حال حاضر داروی آنها در ۱۱ مطالعهی بالینی فاز سوم در نقاط مختلف جهان تست میشود و تا این لحظه، نتایج عمدتاً مثبت بودهاند. بااینحال ۳۰ می ۲۰۲۵، شرکت اعلام کرد که در یکی از این مطالعات، تنها یکی از دو هدف خود را محقق کرده است:
در این مطالعه ایوونسیمب نتوانست میزان «بقای کلی» بیماران را به شکل قابلتوجهی افزایش دهد، اما در شاخص دیگر، یعنی «مدت زمانی که بیماری مهار میماند»، نتایج بسیار امیدوارکنندهای بهدست آمد. همین خبر باعث شد سهام شرکت ۳۰ درصد سقوط کند.
تنها یک روز بعد اریک اشمیت، تحلیلگر بیوتک Cantor Fitzgerald با بررسی همه اتفاقات و مطالعات در پستی علمی نوشت: «ما فکر میکنیم بازارها واکنش اشتباهی نشان دادهاند.» او در یادداشت خود توضیح داد که در همین مطالعه نتایج بسیار مثبتی برای هدف دیگر، یعنی توقف پیشرفت بیماری نشان داده است. ضمن اینکه این آزمایش خاص صرفاً زیرمجموعه کوچکی از بیماران سرطان ریه را هدف قرار داده بود.
اما برای زنگنه، که خودش تجربهی مبارزه با سرطان را از سر گذرانده، همهی این فراز و فرودها معنایی شخصی دارند: «در صنعت بیوتک سرعت تصمیمگیری اهمیت زیادی دارد. وقتی پای جان آدمها در میان است باید مطمئن شوید که زمان را از دست نمیدهید.»
رهبری درونی، انگیزه بیرونی: سبک منحصربهفرد زنی که خودش را راهنما میداند نه رئیس
دکتر مکی زنگنه رهبری را نه یک عنوان، بلکه یک ویژگی درونی میداند. همکارانش معتقدند انرژی مثبت او مسری است؛ نظم، تلاش شبانهروزی، شجاعت، پایداری و صداقت او میتواند انگیزههای پنهان و حتی ازدسترفتهی هر تیمی را بازگرداند.
او از آن دسته رهبرانی است که وقتی وارد سازمانی میشود، نهتنها مأموریت شرکت را روشن میکند، بلکه آن را تحت هدفی ملموس و انسانی پیش روی دیگران قرار میدهد.
زنگنه ترجیح میدهد مربی باشد نه رئیس
زنگنه باور دارد یک رهبر واقعی باید استعدادهای نهفته دیگران را ببیند، درک کند و آنها را بهگونهای هدایت کند که رشد کنند. برای همین بهجای رئیس بودن، خودش را مربی میداند؛ کسی که یاد میدهد، الهام میبخشد و مسیر را نشان میدهد.
زنگنه و داگان پنج ارزش بنیادی را بهعنوان اصول فرهنگی شرکت سامیت تعریف کردهاند که در عملیات روزمرهی شرکت پیاده میشوند:
- همه مهم هستند: هر نقشی ارزشمند است. فضای کاری باید شفاف، مشارکتی و انسانی باشد.
- صداقت و احترام به دیدگاه دیگران: شنیدن، بحثکردن، حتی مخالفت سازنده، بخشی از تصمیمسازی است.
- ما همه یک تیم هستیم، در هر شرایطی: روحیهی همکاری، همراهی و درک متقابل باید اولویتی کلیدی دیده شود.
- هدف ما ارتقای کیفیت زندگی است: نه فقط برای بیماران، بلکه برای خانوادهها، پزشکان و کل جامعه.
- بهبود مداوم، پیشرفت واقعی: دانستن، توانستن و بهترشدن در ابعاد فردی و شرکتی.
نقش زنان، جایگاه آموزش و میراثی فراتر از دارو
سال ۲۰۲۲، مجله Business Chief نام زنگنه را در لیست «۲۱ زنی که در سال ۲۰۲۲ مدیرعامل شدند» ذکر کرد. این در حالی بود که تنها ۱۵ درصد از مدیران عامل شرکتهای «فرچون ۵۰۰» زن هستند و در سطح جهانی، این رقم بهسختی به ۵ درصد میرسد.
فوریه همان سال، مکی زنگنه بهعنوان سخنران ویژه در نشست سازمان ملل درباره زنان در علم حضور یافت و سخنرانیاش با استقبال گستردهای مواجه شد؛ نه به دلیل شعارهای انگیزشی بلکه بهخاطر صداقت عمیقی که در جملاتش موج میزد. او تأکید کرد که آموزش نهتنها راهی برای پیشرفت، بلکه سلاحی برای شکستن محدودیتها است.
زندگی پیش روی شما است نه پشت سرتان. تغییر دنیا کار راحتی نیست و در این مسیر باید صبور، شجاع و مشتاق یادگیری باشید. آموزش تنها ابزار واقعی برای عبور از مرز زبان، فرهنگ و حتی جنسیت است.
و شاید میراث آینده دکتر زنگنه نه فقط داروها و قراردادها، بلکه نسلی از زنان، کارمندان، مدیران و پژوهشگرانی باشد که از او یاد گرفتند چگونه میتوان هم واقعگرا بود و هم امیدوار؛ هم مقتدر و هم انسانی.