چین در واکنش به تشدید تنشها و درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل، موضعی محتاطانه و حمایت از کاهش تنشها اتخاذ کرده است. مقامات چینی بارها تأکید کردهاند که راهحل بحران در خاورمیانه نه از مسیر زور و خشونت، بلکه از طریق گفتوگو، مشورت و احترام متقابل به حاکمیت کشورها ممکن است.
رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، اعلام کرد که پکن عمیقاً نگران تشدید ناگهانی تنشها در منطقه است و با هر اقدامی که حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها را نقض کند، مخالف است.
سیاست چین در قبال تحولات خاور میانه
سیاست چین در این بحران، تلاشی متوازن میان حفظ روابط راهبردی با ایران و ایفای نقش میانجی فعال در سطح منطقهای است. پکن ضمن تقویت همکاریهای اقتصادی و سیاسی با تهران، کوشیده از اقدامات تحریکآمیز طرفین جلوگیری کند و آنان را به کاهش تنش و بازگشت به مسیر مذاکرات سوق دهد. چین هشدار داده که ادامه درگیریها میتواند امنیت کل منطقه را تهدید کند و آسیب آن، ابتدا متوجه کشورهای خاورمیانه خواهد بود.
اهداف چین در این بحران ریشه در منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارد. پایداری و ثبات خاورمیانه برای چین که بهشدت وابسته به انرژی وارداتی از این منطقه است، اهمیت حیاتی دارد. همچنین پکن بهدنبال تقویت نفوذ خود از طریق گسترش همکاریهای اقتصادی، امنیتی و دیپلماتیک با کشورهای منطقه است.
مخالفت اصولی چین با مداخله نظامی بر این اساس است که هرگونه درگیری میتواند نظم موجود را به هم بزند و امنیت مسیرهای انرژی و سرمایهگذاریهای اقتصادی چین را به خطر اندازد.
در این چارچوب، چین سیاستی فعال اما محتاطانه را دنبال میکند؛ مخالفت با گسترش درگیری، حمایت از راهحلهای دیپلماتیک، و حفظ تماس با همه طرفهای درگیر از ارکان اصلی این سیاست است. پکن تلاش دارد با ایفای نقش میانجی از تبدیل بحران به جنگ گسترده جلوگیری کند، زیرا ثبات خاورمیانه برای تأمین منافع اقتصادی و جایگاه راهبردی آن ضروری است. انتظار میرود این رویکرد ادامه یابد و چین همچنان بر گفتوگو، احترام به حاکمیت کشورها و پرهیز از خشونت تأکید کند.
در عرصه دیپلماسی، چین با تماسهای مستقیم با تهران و تلآویو، طرفین را به خویشتنداری و پرهیز از اقدامات تحریکآمیز فراخوانده است. وزیر خارجه چین در ارتباط با مقامات دو طرف، بر جلوگیری از تشدید درگیریها تأکید کرده و اعلام نموده است که این تماسها برای تسهیل گفتوگو و جلوگیری از وخامت اوضاع ادامه خواهد یافت.
اقتصاد، دغدغه اساسی پکن
از نظر اقتصادی، ثبات خاورمیانه برای چین حیاتی است؛ زیرا پکن واردکننده عمده انرژی از این منطقه است و روابط تجاری گستردهای با ایران و کشورهای منطقه دارد. بیثباتی میتواند مسیرهای تجاری، پروژههای سرمایهگذاری و امنیت انرژی چین را به خطر اندازد. بنابراین، چین با نفوذ اقتصادی خود طرفین را به آرامش و بازگشت به دیپلماسی ترغیب میکند. فشار یا تهدید نظامی بهزعم پکن تنها بحران را تشدید میکند.
دکتر امید آلپ ژن، کارشناس مسائل آسیا و پاسفیک و استاد دانشگاه سلیمان دمیرل ترکیه، بر این باور است که بزرگترین خطر برای چین درگیری میان ایران و اسرائیل، احتمال بسته شدن تنگه هرمز است. هرگونه اختلال در جریان انرژی از این تنگه به سرعت قیمت نفت را افزایش خواهد داد.
بیش از نیمی از نفت وارداتی چین از خلیج فارس تأمین میشود و به خطر افتادن امنیت انرژی، اقتصاد چین را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد. در این سناریو، کشورهای غیرصادرکننده نفت و گاز از جمله روسیه نیز آسیب میبینند.
به گقته آلپ ژن، تهدید دیگر، گسترش هرجومرج در ایران و سرایت آن به استان بلوچستان پاکستان است که میتواند پروژه «کریدور اقتصادی چین–پاکستان» را به مخاطره اندازد. این مسیر جایگزین چین برای دور زدن تنگه مالاکا و دسترسی به دریای عرب است که در صورت بیثباتی با مشکل مواجه میشود.
آلپ ژن همچنین اشاره میکند که نشستهای سهجانبه مسکو، پکن و تهران برای حل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران جریان داشت و حمله اسرائیل به ایران باعث ناامیدی و خشم رهبران روسیه و چین شده است. بیثباتی احتمالی ایران پس از تحولات سوریه نیز نگرانیهای چین را افزایش داده است، زیرا علاوه بر تهدید روابط دوجانبه، محاسبات منطقهای پکن را تحت تأثیر قرار میدهد.
چین، علیرغم جایگاه خود به عنوان بزرگترین خریدار نفت ایران و رقیب ژئوپلیتیکی آمریکا، سیاستی محتاطانه اتخاذ کرده و از موضعگیری صریح یا حمایت عملی از هیچیک از طرفین خودداری میکند. واکنشهای چین عمدتاً در سطح بیانیههای دیپلماتیک و دعوت به گفتوگو خلاصه شده است. این رویکرد نشان میدهد که چین جنگ جاری را تهدیدی برای ثبات منطقه و منافع اقتصادی خود میبیند نه فرصتی برای گسترش نفوذ.
سیاست بیطرفی منفعتمحور پکن
دلایل این رویکرد را باید در محدودیتهای راهبردی و محاسبات ژئوپلیتیکی چین جستوجو کرد. چین فاقد قدرت نظامی لازم برای اعمال نفوذ در خاورمیانه است و این منطقه را حوزه سنتی نفوذ امنیتی خود نمیداند.
پکن ترجیح میدهد از ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک برای حفظ ثبات استفاده کند و در این بحران فاقد اهرمهای مؤثر برای مداخله فعالانه است. ورود مستقیم به منازعه نیز برای چین ریسکهای زیادی دارد، در حالی که منافع ملموس و فوری از آن نمیبرد. به همین دلیل، راهبرد «انفعال فعال» یا بیطرفی منفعتمحور را انتخاب کرده است.
مسئله تنگه هرمز که نقش حیاتی در تأمین نفت وارداتی چین دارد، از حساسترین موضوعات است. با وجود تهدید ایران به بستن این تنگه، پکن از موضعگیری صریح خودداری کرده و گفته است که درباره «سناریوهای فرضی» اظهارنظر نمیکند. این نشاندهنده تلاش چین برای حفظ روابط متوازن با هر دو طرف بدون جانبداری آشکار است.
عدم استفاده پکن از حق وتو
در سطح بینالمللی، چین نیز رویکرد محتاطانهای داشته است. پکن در شورای امنیت سازمان ملل، از حق وتوی خود برای حمایت مستقیم از ایران یا جلوگیری از قطعنامههای ضداسرائیلی استفاده نکرده و بر تأکید بر اصول منشور سازمان ملل متحد، احترام به حاکمیت کشورها و راهحلهای سیاسی تمرکز کرده است. درباره شهروندان چینی حاضر در ایران نیز خبری از برنامه خروج اضطراری منتشر نشده، اما چنین گزینهای در صورت تشدید بحران دور از انتظار نیست.
در نهایت، چین با اتخاذ سیاستی مبتنی بر احتیاط، بیطرفی و دیپلماسی اقتصادی، تلاش میکند منافع بلندمدت خود را در خاورمیانه حفظ کند. روابط پکن با ایران عمدتاً در سطح دولت و نهادهای رسمی اقتصادی تعریف شده و تاکنون نشانهای از ارتباط مستقیم با فرماندهان نظامی هدف قرار گرفته وجود ندارد.
به طور کلی، چین از درگیری مستقیم پرهیز کرده و خود را به عنوان بازیگری مسئول در حفظ ثبات منطقه معرفی میکند؛ رویکردی که احتمالاً ادامه خواهد یافت.
نتیجهگیری
چین در جنگ جاری میان ایران و اسرائیل رویکرد محتاطانه و بیطرفانه اتخاذ کرده و از مداخله مستقیم نظامی یا سیاسی اجتناب میکند. با توجه به منافع اقتصادی گسترده در ایران و منطقه، تلاش دارد با جلوگیری از افزایش تنشها، ثبات منطقهای را حفظ و منافع خود را تأمین کند. این موضع ناشی از محدودیتهای راهبردی چین در حضور نظامی، پرهیز از ریسک و ترجیح راهکارهای دیپلماتیک و اقتصادی است.
در برابر تهدید ایران به بستن تنگه هرمز، چین واکنش محتاطانه داشته و از اتخاذ موضع علنی خودداری کرده است. این بیطرفی بیانگر نگرانی عمیق پکن از آسیب به امنیت انرژی و تجارت جهانی است، اما همزمان نشان میدهد چین میکوشد با حفظ تعادل روابط، از تشدید تنشها جلوگیری کند. عدم استفاده از حق وتو در شورای امنیت و تأکید بر حلوفصل سیاسی بر این رویکرد صحه میگذارد.
چین اولویت خود را حفظ منافع اقتصادی، انرژی و امنیت منطقهای قرار داده و از هر اقدامی که به بیثباتی دامن بزند دوری میکند. عدم اعلام برنامه خروج شهروندان چینی و نبود روابط خاص با فرماندهان نظامی کشتهشده ایران، بازتاب سیاست محتاطانه آن است. اگرچه این رویکرد ممکن است در کوتاهمدت بیعملی به نظر برسد، اما در بلندمدت میتواند جایگاه چین را به عنوان بازیگری باثبات، منفعتمحور و غیرمداخلهگر در خاورمیانه تثبیت کند.