در روزهای اخیر اقتصاد ایران تجربه متفاوتی از شرایط اقتصادی را از سر گذراند که ما را به یاد تجربهای با سه دهه فاصله میانداخت؛ در چنین شرایطی و در اقدامی صحیح و به موقع، مدیریت ارشد بازار سرمایه برای برقراری عدالت و به این علت که دسترسی به بازار برای همه افراد و فعالان بازار میسر نبود، بازار سهام را تعطیل کرد. محدودیتهای زیرساختی به ویژه در حوزه دسترسی به اینترنت و ملزومات آن، عملا امکان حضور بسیاری از مردم در اقصی نقاط مختلف کشور را در بازار محدود کرده بود و با ادامه فعالیت مجدد بورس، دیگر شاهد یک بازار نبودیم، بلکه باید محدودیتهای یک نابازار را به چشم خود میدیدیم.
در هرحال سازمان بورس به درستترین شکل ممکن و برای جلوگیری از دسترسی دشمنان به اطلاعات بازار، هک و همچنین حفظ جان هموطنان، همانطور که در بازار رمز ارزها و در پلتفرم نوبیتکس رخ داد، تعطیلی بازار در این روزهای سخت و پرالتهاب انجام داد. البته این اتفاق نه در بازار سرمایه که در لیبرالترین بازارها نیز رخ داد و این بازارهای موازی تعطیل شدند و امکان معامله در آن وجود نداشت. به نحوی که حتی فروش چند کیلو گرم طلا یا معامله روان در بازار لوازم خانگی نیز به عنوان یک بازار موازی در دسترس نیز امکان پذیر نبود. در این شرایط که بازارها در شرایط فومو (fomo) قرار داشته و تئوری گله به خاطر ترس هیجانی بر رفتار سرمایهگذاران حاکم بود، اگر بازار سهام با اتکا به ماده ۳۲ بازار اوراق بهادار و آیین نامه معاملات تعطیل نشده بود و به امید اتفاقات بیرونی و ویژه نشسته بود، ریزش بسیار شدیدی را تجربه میکرد که شاید جبران آن تا مدتهای بسیار طولانی زمان میبرد.
اما سایر بازارهای مالی جهان و تجربه سایر بورسها - به غیر از بازار سهام تلآویو رژیم صهیونیستی که با تجربه تجاوز مداوم به سایر کشورها جنگ و تجاوز با بورس آنها عجین شده است - نیز این واکنش را تایید میکند که جنگ به نوعی «قوی سیاه» بازار سهام محسوب میشود و اتفاق تکرارپذیری نیست. بورس آمریکا نیز پس از توقف معاملاتی و تایید sec با ۶ روز توقف روبهرو شد و بازار سهام روسیه پس از شوک اولیه بین ۴ تا ۶ هفته تعطیلی را تجربه کرد.
بررسی عملکرد معاملاتی بازار صندوقهای سرمایهگذاری بادرآمد ثایت هم شاید به نوعی موید همین نکته باشد که پس از بازگشایی شاهد ابطال بیش از ۶۰ همت صندوق بودیم که مدیران صندوقها بدون کمک دولتی ودر بهترین شرایط بازار را مدیریت کردند تا هیجان اتفاق فروکش کرد و روند خروج حقیقیها به ورود به صندوقهای سرمایهگذاری تبدیل شد تا جایی که در ۲ روز آخر شاهد ورود بیش از یک همت از سمت حقیقیها بودیم.
اما معاملات صندوقهای با درآمد ثابت نکاتی دارد که باید قبل از بازگشایی بازار سهام مورد بررسی قرارگیرد؛ تجربه جهانی نشان داده که در این مواقع دولتها به کمک بازار میآیند و در کنار سرمایهگذاران قرار میگیرند، اما اینبار مدیران صندوقها به تنهایی بار این اتفاق را به دوش کشیدند و در شرایطی که دولت ۴۰۰ تا ۵۰۰ همت با فروش اوراق در بازار سرمایه تجهیز منابع کرده بود، جا داشت این بار بخشی از آن را کوتاه مدت به همین بازار تزریق میکرد و اگر به هر دلیل زیرساختهای قانونی آن وجود نداشت، با اراده کمک میتوانست نسبت به اصلاح اساسنامه صندوقهای تثبیت و توسعه بازار وارد این کارزار شود و بیشک برای بازگشایی بازار سهام هر روزی که باشد باید این اتفاق با قدرت بیشتری رخ دهد، هرچند که قانونگذار برای چنین روزی پیشبینیهایی در بازار سهام کرده است.
نکته دیگر اینکه بهتر بود برای فروش دارندگان اوراق با درآمد ثابت سقف فروش به ازای کد معاملاتی تعیین میشد، به نحوی که بررسی معاملات یکی از بزرگترین صندوقها نشان میدهد میانگین فروش هر فرد حدود ۳۰۰ میلیون تومان بوده است در صورتی که برخی کدها چند میلیارد تومان فروش داشتهاند که به نظر نمیرسد این فروش برای تأمین نیاز باشد و بیشتر شبیه تبدیل دارایی است. در این شرایط شاید برای بازگشایی معاملات سهام علاوه بر بررسی بیشتر در خصوص اصل این اتفاق و تجهیز کافی منابع برای حمایت بزرگ از بازار سهام باید به محدودیتهای دیگری همچون کاهش دامنه نوسان نیز فکر کرد.
-
امیرآشتیانی عراقی - رئیس هیأت مدیره هلدینگ نیکان رسانه
- شماره ۵۹۵ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما