وداعی باشکوه با دانشمند شهید/ ۸ سکانس از پایانی که آغاز راه شد

از فراسوی چشمان خیس از اشک حضار در حرم عبدالعظیم(ع)، پیکر شهید محمدمهدی طهرانچی - دانشمند هستهای و رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی - و همسر شهیدش در دومین روز محرمِ ۱۴۰۴ بر دوش دریایی از مشتهای گرهکرده و پرچمهای سیاه به خاک سپرده شد.
این وداع آسمانی، که در میانه فریادهای «مرگ بر اسرائیل» و نوحههای عاشورایی هزاران شهروند و مسئول - از وزیر فرهنگ تا دستفروش حرم - شکل گرفت، نه یک پایان که آغازی بر راهی نوین بود؛ نمایش «وحدت ملی» در پرتو خون دانشمندی که در کنار شهدای خدمت آرام گرفت و با خورشیدی که از گنبد حرم بر مزارش تابید، به اسطورهای جاویدان بدل شد . آنچه میخوانید ۸ سکانس از آیین خاکسپاری شهید طرانچی است.
سکانس یک: موجی از سوگ و حماسه
ساعت ۸ صبح، میدان انقلاب تهران. فضا آکنده از بوی گلهای سفید و نوحههای خاموشی است که بر زبان پرچمهای سیاهِ محرّم جاری میشود. پیکر شهید محمدمهدی طهرانچی، دانشمند هستهای ایران، و همسر شهیدش بر دوش هزاران شهروندی قرار گرفته که از سحرگاه در مسیر میدان آزادی صف کشیدهاند.
جمعیت با فریادهای «حسین، حسین، شعار ماست؛ شهادت افتخار ماست» و «مرگ بر اسرائیل» حماسهای خیابانی آفریدند.
سکانس ۲: ورود به حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع)
پیکر مطهر شهیدان، بر دستان مردم شهر ری به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) میرود. من به همراه گروهی از خبرنگاران و عکاسان رسانه های مختلف کشور که به سختی وارد شبستان و محل خاکسپاری شهدا شدهایم روی سکوی مربعی شکل ۲در ۲ متری که از ازدحام عکاسان به سختی تاب آورده از نمایشگر روبهرو مسیر دو پیکر شهید را دنبال میکنیم تا به محض رسیدن به شبستان تصاویر را ثبت کنیم.
جوانان با پرچمهای جمهوری اسلامی، حلقهوار دور ضریح میایستند و تصویر شهید طهرانچی را همچون نشانِ مقاومت بر سینه میفشارند.
اینجا اما در شبستان هیاهوست با خود میگویم ای کاش مراسم منظمتر بود و لااقل شخصی از پشت بلندگو شعارهایی برای همراهی عزاداران بیان میکرد...! هنوز جملهای که در دل داشتم به فعل نرسیده بود که پیکر مطهر دو شهید عزیزمان وارد شبستان شد و انبوه جمعیت بشکل هماهنگ و یکصدا فریاد مرگ بر اسرائیل را از اعماق جان سر دادند.
شور عجیبی که در شبستان به پاست، سقفها و دیوارهای زیبا و آینهکاری شده تا ابدیت این شور را منعکس کرده. شیشه را بسیار باید صیقل داد تا آیینه شود و زنگارها از آن زدوده؛ اما چنانچه از پس صیقلها آینه به دست آید کافی است آینه دیگری در برابرش قرار دهید تا تصویری ابدی خلق شود. آینه بودن این است. ساحتی است در مرتبهای فرازمینی و چه خوشبختند آینهها که ابدیت این تصویر را به رخ جهانیان میکشند: هجوم مشتهای گرهکردهای که بر هوا فرود میآیند و لبهایی که از سویدای جان فریاد میشوند: «هیهات من الذلّه!».
سکانس سه: خاکسپاری در کنار شهدای خدمت
در قلب شبستان، آرامگاه پیشساختهای آماده است؛ جایی که شهید امیر عبدالهیان از شهدای خدمت نیز آرمیده است. پیکر شهید طهرانچی و همسرش در کنار این شهید به خاک سپرده میشوند. نماز میت خوانده شده و نخستین مشت خاک بر تابوتها ریخته میگردد. زنی در میان جمعیت فریاد میزند: «خونتان تا ابد در رگهای این ملت جاری است» .
سکانس چهار: حضور مسئولان
سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سکوت و بدون تشریفات در کنار مردم ایستاده است. چهرهاش از جنس همان غمِ جمعی است؛ گویی تفاوتی میان مسئول و دستفروش بازار ری نیست.
سکانس پنج: محوطه بیرونی حرم
در بیرون حرم، گروهی از جوانان پلاکاردی با عنوان «Boom Boom Tel Aviv»حمل میکنند؛ اشارهای به سرود اعتراضی جهانی پربازدید که پس از پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی ترند شد. فریادهای «لبیک یا خامنهای» و «ما از خون شهیدان وحدت میگیریم» در فضای حرم طنینانداز است.
سکانس شش: روایتهای انسانی
«حسن»، نوجوان ۱۴ سالهای که مادرش دستش را محکم گرفته، میگوید: «مامان گفت امروز درس واقعی مقاومت را میبینیم.» پیرمردی از اهالی ری با چشمانی اشکبار خطاب به مزار شهید فریاد میزند: «شرم بر ما که زندهایم و تو در خاکی!».
سید روحانی جوانی در حالی که به شدت متاثر است میگوید: همزمانی مراسم با ماه محرم، همه چیز را عمیقتر کرد.
سکانس هفت: وداع نهایی
ساعت ۱۴:۳۰، گودال آرامگاه پرشد. روی آن پرچم سیاه و سرخی منقش به نام نامی امام حسین(ع) میگذارند. مردم یکییکی بر مزارشان گل میریزند؛ عکاسان خبرگزاریها لحظهای را شکار میکنند که نور آفتاب از پنجرههای چند ضلعی زیبای شبستان، مستقیماً بر مزار تازهشان میتابد .
سکانس هشت: تولد یک اسطوره در دل خاک
خاکسپاری شهید طهرانچی در حرم عبدالعظیم(ع)، فراتر از یک مراسم تدفین بود؛ نمایشی از «وحدت ملی» بود که به واژه قابل وصف نیست.
حرم پناهگاه هویت ایران شد؛ هویتی که با خون دانشمندانش بر سنگهای تاریخ حک میشود.
قدرت ما در گرو دانشی است که شهیدانش در خاک میخوابند، اما نامشان بر قلههای علم میدرخشد.
انتهای پیام/