ایران و اسرائیلیات معاصر

آسیه یازرلو _ پژوهشگر و مدرس انجمن سواد رسانه‌ای ایران

در جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صیهونیستی آگاهی از راهبرد رسانه‌ای دشمن و راهکارهای اثربخش مقابله مردمی و رسمی مبتنی بر سواد رسانه‌ای اهمیت چشمگیری داشت که موفقیت ایران در این عرصه را رقم زد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی با به‌کارگیری سیستماتیک شبکه‌های رسانه‌ای بین‌المللی و حساب‌های جعلی، تلاش کرد تا با دستکاری واقعیت‌ها، روایت جنگ را به نفع خود تغییر دهد، روحیه ملت ایران را تضعیف و تفرقه داخلی ایجاد کند. این موضوع یکی از بارزترین تلاش‌های دشمن در عرصه رسانه بود. با این وجود، هوشیاری رسانه‌ای مردم و نهادهای جمهوری اسلامی ایران با به‌کارگیری راهبردهای عملیاتی سواد رسانه‌ای، توطئه  دشمن را با موفقیت خنثی کرد.

آسیه-یازرلو

رژیم صهیونیستی با بهره‌گیری از زیرساخت‌های پیشرفته جنگ نرم و شبکه‌های گسترده نفوذ، کمپینی چندلایه از فیک‌نیوز را طراحی و اجرا کرد. تغییر روایت غالب و کوچک‌نمایی موفقیت‌های ایران یکی از این اقدامات بود. این اقدام با انتشار گسترده اخبار جعلی درباره عدم دقت موشک‌های ایرانی، انهدام گسترده موشک‌ها در آسمان (با استفاده از تصاویر دستکاری‌شده یا متعلق به تمرینات قدیمی) و بی‌اثر بودن ضربات صورت گرفت. بزرگ‌نمایی توان دفاعی رژیم صهیونیستی و ادعاهای اغراق‌آمیز درباره «کارایی ۹۹ درصدی» گنبد آهنین و انهدام اکثریت قریب به اتفاق موشک‌ها قبل از رسیدن به هدف، هم رویکرد دیگر رژیم در این حوزه بود که البته اغلب بدون ارائه شواهد مستقل و قابل تأیید منتشر می‌شد.

تولید و انتشار سیستماتیک محتوای جعلی و دستکاری تصاویر و ویدئوها (Deepfake ) نیز اقدام دیگر رژیم در این کمپین بود که با استفاده از تصاویر جنگ‌های دیگر (خصوصاً جنگ‌های یمن و سوریه) و انتشار آن به عنوان صحنه‌هایی از جنگ اخیر، یا افزودن عناصر گرافیکی جعلی به ویدئوهای واقعی برای نشان دادن شکست موشک‌های ایرانی صورت می‌گرفت.

ساخت نقل‌قول‌های کاملاً جعلی نیز از دیگر اقدامات رسانه‌ای دشمن بود که با نسبت دادن اظهارات غیرواقعی و تفرقه‌افکن به فرماندهان و مقامات ایرانی مبنی بر عدم رضایت از عملیات یا اختلافات داخلی شدید انجام شد. همچنین جعل آمار و ارقام نیز از جمله اقداماتی بود که دشمن سعی داشت  این عرصه هم با انتشار آمارهای کاملاً غیرواقعی از تلفات انسانی و خسارات سنگین ایران، و در مقابل، حداقل خسارات در سرزمین‌های اشغالی، مدیریت می‌شد.

دشمن با القای تفرقه و تضعیف روحیه سعی در تصاحب میدان جنگ در عرصه رسانه داشت و  در این زمینه دو رویکرد دنبال شد. اول، روایت‌سازی درباره شکاف دولت-ملت. دوم، برجسته‌سازی ادعایی اختلافات درون‌حکومتی.در روایت‌سازی درباره شکاف دولت-ملت، تلاش سنگینی برای القای این مفهوم صورت گرفت که عملیات پاسخگویی مورد حمایت مردم نیست و نارضایتی عمومی از اقدام دولت وجود دارد. این روایت‌های دروغین از طریق ساخت نظرسنجی‌های جعلی و گزارش‌های خبری ساختگی القا می‌شد. برجسته‌سازی ادعایی اختلافات درون‌حکومتی نیز با ساخت و انتشار اخبار درباره کشمکش بین نهادهای نظامی و سیاسی ایران، پیرامون نحوه و شدت پاسخگویی به رژیم صهیونیستی دنبال می‌شد.۵. استفاده از پلتفرم‌ها و سایت‌های شبه‌خبری: در این حوزه نیز دو روش استفاده شد. اول، سایت‌های جعلی با نام‌های مشابه. دوم، حساب‌های کاربری جعلی. در روش اول، وب‌سایت‌هایی با آدرس‌ها و لوگوهای شبیه به رسانه‌های معتبر داخلی و بین‌المللی برای انتشار اخبار دروغ ایجاد شد.در روش دوم نیز استفاده انبوه از ربات‌ها و حساب‌های کاربری جعلی در شبکه‌های اجتماعی (به ویژه توییتر و اینستاگرام) برای اشباع فضای مجازی با هشتگ‌ها و روایت‌های ضدایرانی، ایجاد توهم اکثریت و اجماع علیه ایران دنبال شد.

در این جنگ راهکارهای سواد رسانه‌ای برای افشا و خنثی‌سازی فیک‌نیوزها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. به عنوان مثال اولویت‌دهی مطلق به منابع رسمی و معتبر با تمرکز بر اخبار منتشرشده از سوی ستاد کل نیروهای مسلح، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به ویژه پایگاه‌های خبری تابعه مانند خبرگزاری فارس، تسنیم، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، صداوسیما، فضای مجازی سپاه و...) و پرهیز از اتکا به منابع ناشناس، شبکه‌های ماهواره‌ای معاند و وب‌سایت‌های مشکوک یکی از این راهکارهای کلیدی در این زمنیه است. همچنین اعتبارسنجی دقیق محتوای تصویری و ویدئویی، و جست‌وجوی معکوس تصاویر و استفاده از ابزارهای کاربردی برای یافتن منبع اصلی و تاریخ انتشار یک تصویر، و تشخیص استفاده مجدد جعلی از تصاویر قدیمی یا متعلق به مکان‌های دیگر نیز از دیگر راهکارها است. بررسی متادیتا و استخراج داده‌های پنهان تصاویر (در صورت موجود بودن) برای بررسی تاریخ، زمان و مکان واقعی ثبت عکس.چهارم؛ تطبیق زمانی و مکانی و مقایسه ادعاهای مطرح‌شده در خبر با رویدادهای مستندشده در آن زمان خاص و مکان مشخص از دیگر ابزراهای کلیدی جهت افزایش سواد رسانه‌ای به شمار می‌آید.

تحلیل انتقادی منابع و محتوا که خود سه روش اصلی دارد:۱. بررسی سابقه منبع: آیا این منبع یا نویسنده پیشینه انتشار اخبار جعلی داشته است؟ آیا وابستگی سیاسی یا مالی آشکاری دارد؟۲. جست‌وجوی تأییدیه چندمنبعی: آیا خبر مورد نظر توسط حداقل ۳ منبع معتبر و مستقل داخلی که خط قرمزهای رسانه‌ای کشور را رعایت می‌کنند، تأیید شده است؟۳. شناسایی ادبیات جهت‌دار و احساسی: اخبار واقعی معمولاً از ادبیات بی‌طرفانه و مبتنی بر واقعیت‌ها استفاده می‌کنند. استفاده افراطی از الفاظ هیجانی (مانند فاجعه‌بار، نابودی کامل، شکست مفتضحانه و...) یا کلیشه‌های تبلیغاتی از مشخصه فیک‌نیوزها به شمار می‌رود.ششم؛ پرهیز از واکنش و انتشار هیجانی: که دو روش اصلی دارد:۱. قانون ۱۰ دقیقه‌ای: تأمل حداقل ۱۰ دقیقه‌ای قبل از بازنشر هر خبر حساس یا غیرمنتظره. اکثریت قریب به اتفاق فیک‌نیوزها در ساعات اولیه انتشار (که فضای هیجان و ابهام بالاست) گسترش می‌یابند.۲. مسئولیت‌پذیری در انتشار: آگاهی از اینکه هر بازنشر، حتی با نیت هشدار یا تحقیق، به دامن زدن به آتش فیک‌نیوز کمک می‌کند.هفتم؛ استفاده از نهادها و ابزارهای رصد و مقابله رسمی: که از دو روش مهم صورت می‌گرفت:۱. فعالیت رصدخانه‌های جنگ نرم: گروه‌های مردمی و نیمه‌رسمی مانند «رصد جنگ نرم» که به صورت زنده اخبار و شایعات را رصد و تحلیل و موارد جعلی را افشا می‌کردند.۲. پلتفرم‌های گزارش‌دهی: ارسال اخبار مشکوک به مراجع رسمی مانند پلیس فتا یا سامانه‌های گزارش‌دهی فضای مجازی سپاه (پروژه‌هایی که در این جنگ موفق به شناسایی و خنثی‌سازی هزاران کانال و حساب جعلی شدند).

اگر بخواهیم به نمونه‌های عینی از موفقیت ایران در این نبرد رسانه‌ای نام ببریم می‌توانیم به چند مورد اشاره کنیم. اول خنثی‌سازی ادعای «انهدام گسترده موشک‌های ایرانی»: کاربران ایرانی با انتشار ویدئوهای متعدد از اصابت دقیق موشک‌ها به اهداف تعیین‌شده در سرزمین‌های اشغالی (که توسط منابع صهیونیستی هم به ناچار تأیید شد) و مقایسه آن با تصاویر جعلی منتشرشده توسط دشمن (مثلاً استفاده از تصاویر ساقط کردن موشک‌های حوثی در یمن)، دروغ بزرگ اسرائیل را آشکار کردند. هشتگ‌هایی مانند عملیات_صادق به نماد این واقع‌نگاری تبدیل شد.دوم؛ افشای دستکاری‌های تصویری: جامعه سواد رسانه‌ای ایران به سرعت تصاویر قدیمی یا متعلق به جنگ‌های دیگر را که رژیم صهیونیستی به عنوان تصاویر حمله اخیر ایران جا می‌زد، با استفاده از جست‌وجوی معکوس شناسایی و در شبکه‌های اجتماعی افشا کردند.سوم؛ شکست روایت تفرقه‌انگیز: حضور گسترده و خودجوش مردم در خیابان‌ها برای حمایت از عملیات پاسخ و وحدت کلمه علما و مسئولین، بهترین پاسخ به روایت‌سازی‌های دشمن درباره اختلاف و عدم حمایت مردمی بود.

مهم‌ترین درس راهبردی و افق پیش‌رو در جنگ رسانه‌ای که گذراندیم این است که «جنگ روایتی، یک جنگی همیشگی است.»این درگیری اثبات کرد که تولید فیک‌نیوز توسط دشمن، محدود به مقاطع بحرانی نیست. بلکه جریانی مستمر است. بنابراین تقویت نهادهای رصد دائمی مانند شبکه‌های مردمی افشای اخبار جعلی و توسعه آزمایشگاه‌های اعتبارسنجی محتوا در دانشگاه‌ها ضرورتی حیاتی است.ضمن آنکه نشان داد ارتقای دیپلماسی رسانه‌ای یک ضرورت است. چون پیروزی در میدان داخلی کافی نیست. روایت ایرانی جنگ باید با زبان بین‌المللی و از مسیرهای مؤثر (مثل رسانه‌های مستقل جهانی، دیپلماسی عمومی دیجیتال و...) به گوش جهان برسد. تولید مستندهای فنی از موفقیت‌های موشکی و افشای دستکاری‌های رسانه‌ای دشمن به زبان انگلیسی، سلاحی راهبردی در نبرد روایت‌ها است.همچنین اثبات کرد که سواد رسانه‌ای مساوی است با امنیت ملی. این جنگ نشان داد امنیت سایبری و امنیت شناختی دو روی یک سکه‌اند. گنجاندن درایه‌های سواد رسانه‌ای پیشرفته در برنامه‌های درسی مدارس و دوره‌های اجباری برای کارمندان دولت، دیگر یک انتخاب نیست؛ بلکه اولویتی دفاعی است.نقش محوری فناوری‌های بومی و موفقیت پروژه‌های خنثی‌سازی کانال‌های جعلی اثبات کرد که اتکا به ابزارهای داخلی رصد و مقابله، شکست‌ناپذیری ایران را تضمین می‌کند. توسعه هوش مصنوعی برای شناسایی دیپ‌فیک‌ها و ربات‌های معاند، باید در صدر برنامه‌ریزی‌های فناورانه کشور قرار گیرد.

در نهایت، در این جنگ به وضوح دیدیم که وحدت، سپر نهایی ماست. هماهنگی بی‌سابقه بین نهادهای رسمی (سپاه، پلیس فتا، صداوسیما و...) و مردم آگاه در افشای فیک‌نیوزها، بزرگ‌ترین عامل شکست دشمن بود. تداوم این الگو در قالب ستادهای مشترک مردمی-نظامی مقابله با جنگ روانی، تضمین‌کننده مصونیت آینده ایران نیز خواهد بود.

به طور کلی جنگ ۱۲ روزه ثابت کرد که جبهه رسانه‌ای، جبهه‌ای تعیین‌کننده در منازعات مدرن است. رژیم صهیونیستی با به‌کارگیری تمامی ابزارهای خود در تولید و انتشار فیک‌نیوز، تلاش کرد تا شکست نظامی و امنیتی خود را در میدان واقعی، در فضای مجازی جبران کند و بر ذهنیت جهانیان و افکار عمومی داخلی ایران تأثیر بگذارد.با این حال، هوشیاری رسانه‌ای ملت ایران، متکی بر سواد رسانه‌ای فعال و اتکا به منابع معتبر داخلی، همراه با اقدامات خنثی‌سازی نهادهای رسمی، توطئه گسترده دشمن را با شکستی روبه‌رو کرد که ابعاد آن کمتر از موفقیت‌های نظامی نبود.تجربه این جنگ به وضوح نشان می‌دهد که سواد رسانه‌ای تنها یک مهارت فردی نیست. بلکه یک ضرورت امنیت ملی و سپری حیاتی در برابر جنگ‌های ترکیبی دشمنان است. پیروزی در نبرد روایتی این جنگ، الگویی درخشان برای مواجهه هوشمندانه با تهدیدات اطلاعاتی آینده ارائه می‌دهد.و اما نقطه عطف این نبرد، تبدیل «سواد رسانه‌ای» از یک مفهوم نظری به یک سپر عملیاتی بود. مقاومت هوشمندانه مردم ایران با اتکا بر انضباط اطلاعاتی (توقف انتشار هیجانی و تأیید چندمنبعی)، بیداری تکنیکی (استفاده از ابزارهای اعتبارسنجی تصاویر و داده‌ها) و وفاداری به کانال‌های رسمی (قطع زنجیره انتشار منابع معاند)، توطئه پیچیده دشمن را در نطفه خفه کرد.این موفقیت تنها یک واکنش دفاعی نبود. بلکه یک ضرب‌الاجل عملی را برای نقش‌آفرینی هر شهروند به عنوان «سرباز جبهه مجازی» تعریف کرد.

جنگ ۱۲ روزه به ما آموخت که موشک و میکروفون هر دو ابزار تعیین سرنوشت‌اند. اگر در میدان نظامی، اقتدار موشکی ایران، هیمنه ساختگی صهیونیست‌ها را در هم شکست، در جبهه رسانه‌ای نیز هوشیاری جمعی ملت ایران، امپراتوری دروغ آنان را ویران کرد.این پیروزی دوگانه، نه یک پایان که آغازی تاریخی است. آغازی بر عصر جدیدی که در آن، هر شهروند ایرانی مسلح به سواد رسانه‌ای و وفادار به روایت حقیقت، سربازی شکست‌ناپذیر در جبههٔ بی‌مرز ادراکات است.آینده از آن ملت‌هایی است که هم سلاح می‌سازند، هم روایت. باید دانست که سکوت در برابر فیک‌نیوز، مشارکت با دشمن در جنگ است.

تیترکوتاه مدیا

برگزاری نمایشگاه فرش دستباف ایران در شهریور ماه

آسیه یازرلو
دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

اخبار