کودکان، سبک زندگی سالم و سواد رسانه‌ای 

*داود ایمان پور 

به گزارش ایسکانیوز، این مقاله به نقشی که محتوای رسانه‍ها در شکل دادن به رفتارها، نگرش‌ها و انتخاب‌های سبک زندگی، به ویژه در میان کودکان، جمعیتی که بسیار تأثیرگذار است و فعالانه با بسترهای رسانه‍ای مختلف درگیر است می‍پردازد. این مقاله در حقیقت به بررسی نقش سواد رسانه‍ای در تجهیز کودکان به ارزیابی انتقادی محتوای رسانه‍ای می‍پردازد که سبک زندگی ناسالم را ترویج می‍کند، از جمله انتخاب‍های غذایی نامناسب، رفتار بی‍تحرک، پرسش افراد مشهور و ایده‍آل‍های بدن غیرواقعی

در ادامه مقاله به بررسی تاثیر جهانی شدن بر الگوهای مصرف و فناوری ارتباطی می‍پردازد که نیاز به سواد رسانه‍ای را مهم می‍کند. همچنین به نقش مهم والدین در مدل‍سازی رفتارهای سواد رسانه‍ای و تسهیل بحث‍های آزاد در مورد تجربیات دیجیتال می‍پردازد و اینکه بزرگسالان از طریق تماشای مشترک می‍توانند به رمزگشایی این پیام‍های ارسالی در شبکه‍های اجتماعی و تسهیل بحث‍هایی که معانی عمیق‍تری را نشان می‍دهد کمک کنند. این مقاله به نقش پررنگ شیوع ویروس کرونا 19-Covid در گسترش استفاده از شبکه‍های اجتماعی و در معرض محتواهای رسانه‍ای قرار گرفتن کودکان می‍پردازد و بیان می‍کند که جوامع به سرعت بسیاری از فعالیت‍هایشان، از جمله آموزش رسمی و غیررسمی را به پلتفرم‍های آنلاین انتقال دادند. خانواده‌ها اغلب از این تغییر استقبال می‍کردند و به کودکان اجازه می‍دادند که در فعالیت‍های اوقات فراغت آنلاین غوطه‍ور شوند و با دوستان خود در محیط‍های مجازی تعامل داشته باشند. در حالی که این سازگاری ضروری بود، چالش‌هایی را برای اشکال سنتی «آموزش طبیعی» به همراه داشت.

درباره نویسندگان مقاله و روش پژوهشی مقاله:

نویسندگان این مقاله خانم سیده حمیده حسینی عضو دانشگاه خاتم تهران، خانم نیلوفر نصرتی عضو دانشگاه علوم پزشکی گیلان و همچنین خانم سیمین دخت عضو دانشگاه آزاد تهران می‍باشند که این مقاله را بصورت اشتراکی گردآوری کرده‍اند.

این مقاله از یک رویکرد کیفی استفاده می‍کند و داده‍های حاصل از مطالعات موردی، گزارش‍های دولتی و ادبیات دانشگاهی مورد بررسی را ترکیب می‍کند تا نقش سواد رسانه‍ای را در پرورش انتخاب یک زندگی سالم در میان کودکان بررسی کند.

محورهای تمرکز مقاله:

این مقاله به نقش محتواهای رسانه‍های اجتماعی بر شکل‍دهی رفتارها، نگرش‍ها و انتخاب‍های سبک زندگی بویژه در کودکان می‍پردازد و همچنین نویسندگان مقاله بیان می‍کنند که کودکان زمانی که در معرض محتواهای آنلاین رسانه‍های اجتماعی قرار می‍گیرند با خطراتی روبرو می‍شوند که این خطرات عبارتند از: 1 – کودکان و سبک زندگی ناسالم ترویج شده 2 – عبادت و پرستش افراد مشهور و سایبری 3 – در معرض زورگویی سایبری یا قلدری اینترنتی قرار گرفتن 4 – در معرض سخنان نفرت‍انگیز و محیط آنلاین خصمانه قرار گرفتن

همچنین به مهم‍ترین عواملی که باعث ایجاد عادات ناسالم در بین کودکان می‍شود از طریق پلتفرم‍ها می‍پردازد و آن‍ها را نام می‍برد که عبارتند از: 1 – ترویج انتخاب‍های غذایی نامناسب از طریق تبلیغات 2 – تشویق قابل توجه کودکان در پلتفرم‍ها به رفتار بی‍تحرک از طریق جریان بی‍توقف در پلتفرم‍ها 3 – تشویق مصرف بی‍فکر در کودکان با ظهور تبلیغات شخصی شده که توسط الگوریتم پیچیده هدایت می‍شود 4 – تبلیغ سبک زندگی راحت توسط پلتفرم‍ها

نویسندگان مقاله بیان می‍کنند که برنامه‍های سواد رسانه‍ای برای مقابله با این تاثیرات معرفی شده‍اند.

همچنین این مقاله به جنبه‍های مهم پرسش افراد مشهور و سلبریتی می‍پردازد و آن‍ها را نام می‍برد که مهم‍ترین آن‍ها عبارتند از: 1 – ترویج مادی‍گرایی توسط سلبریتی‍ها 2 – تاثیر دنبال کردن سلبریتی بر اوقات فراغت و علایق کودکان 3 – تقویت سلبریتی‍ها از طریق ماهیت تعاملی رسانه اجتماعی با فالو و لایک کردن 4 – نقش سلبریتی‍ها در ترویج مصرف‍گرایی و تقویت چرخه مصرف‍گرایی 5 – تاثیر بر دیدگاه کودکان در مورد موفقیت و یک موقعیت بی‍دردسر که منجر به سرخوردگی آن‍ها در آینده می‍شود 6 – تغییر اولویت کودکان با تاکید بر ظاهر و سبک زندگی فردی توسط سلبریتی‍ها

در ادامه مقاله به ابعاد و جنبه‍های مهم زورگویی اینترنتی هم می‍پردازند و آن‍ها را بیان می‍کنند که عبارتند از:

1 – فراگیر بودن یعنی تمام جنبه‍های زندگی کودک، خانه، مدرسه و هر جایی که آنلاین باشد را در بر می‍گیرد 2 – ناشناس بودن یعنی ایجاد یک حجاب دیجیتالی آنلاین برای آزاردهندگان 3 – گستردگی و ماندگاری قلدری اینترنتی، یعنی به نوعی یک یادآوری دائمی به قربانی همیشه وجود دارد 4 – پویایی اجتماعی آزار و اذیت اینترنتی یعنی فقدان پیامدهای فوری برای ناظران و آزاردهندگان که منجر به عادی‍سازی آن می‍شود.

نویسندگان مقاله در پایان، پیامدهای سخنان نفرت‍انگیز را بیان می‍کنند که عبارتند از: 1 – ایجاد یک محیط آنلاین خصمانه 2 – تشویق و طرد و تبیعض در سخنان مشوق تنفر

در پایان نویسندگان نتیجه‍گیری کرده‍اند که دور نگه داشتن کودکان از شبکه‍ها عملی نیست و چاره‍ای جز آموزش سواد رسانه‍ای به والدین و کودکان نمی‍باشد و به نقش والدین در مصرف رسانه‍های کودکان پرداخته‍اند. همچنین به نقش مربیان و مدارس در آموزش سواد رسانه‍ای به کودکان پرداخته‍اند و عنوان کرده‍اند که باید آموزش سواد رسانه‍ای میان رشته‍ای باشد با آموزش بهداشت، مطالعات اجتماعی و فناوری دیجیتال ادغام شود تا گسترش و همه‍گیری پیدا کند. نویسندگان همچنین به نقش سازنده سیاست‍گذاران و شرکت‍های فناوری در ایجاد اکوسیستمی که از شیوه‍های رسانه‍ای سالم پشتیبانی می‍کند هم پرداخته‍اند. همچنین اشاره‍ای داشته‍اند به نقش سیاست‍های دولت و چارچوب‍های نظارتی و شرکت‍های فناوری در پاکسازی و سالم‍سازی محیط پلتفرم‍های دیجیتال برای کودکان که یک فعالیت گسترده‍ای می‍باشد.

نقاط قوت مقاله:

موضوع مقاله به یکی از چالش‍های اساسی و مهم عصر دیجیتال یعنی تاثیر رسانه‍ها بر سبک زندگی کودکان پرداخته است که بسیار به روز و با اهمیت اجتماعی بالا می‍باشد؛ به ویژه با توجه به گسترش مصرف رسانه‍ای در دوران پسا کرونا این مقاله به خوبی بین رشته‍های مختلف مانند رسانه، بهداشت، آموزش، روان‍شناسی و سیاست‍گذاری پل زده است و این باعث پر بها شدن مطالب مقاله شده است و به آن یک وزن سنگینی را داده است. یکی از ارزشمندترین نکات مقاله، تاکید بر نقش میانجی والدین در آموزش سواد رسانه‍ای است؛ رویکردی که در بسیاری از سیاست‍های رسانه‍ای از آن غافل شده است. همچنین مقاله با ذکر مصادیق روشن مانند تبلیغات ناسالم، الگوریتم‍های پلتفرم‍ها، زورگویی اینترنتی و پرستش سلبریتی‍ها، ابعاد آسیب شناسانه رسانه‍ها را عمیقاً واکاوی کرده که هم برای محققان و هم برای سیاست‍گذاران آموزنده است.

نقاط ضعف مقاله:

با اینکه مقاله از گزارش‍های دولتی و ادبیات دانشگاهی استفاده کرده است، اما فاقد داده‍های تجربی مثل مصاحبه با مشاهده میدانی با کودکان و والدین است که این می‍تواند استدلال‍ها را محدود کند. همچنین مقاله به رغم رویکرد تحلیلی قوی، چارچوب نظری مشخصی مثل نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه کاشت یا نظریه خشنودی و رضامندی را ارائه نمی‍دهد. این مسئله باعث شده تحلیل‍ها بیشتر توصیفی و کاربردی باشند تا اینکه نظریه محور باشند. در ادامه تحلیل‍ها به صورت کلی درباره کودکان انجام شده و گروه سنی مشخصی را تفکیک نکرده است در حالی که سواد رسانه‍ای و آسیب‍پذیری در هر رده سنی متفاوت است. همچنین این مقاله بیشتر از دید جهانی به موضوع نگاه کرده است و زمینه‍های فرهنگی و بومی کودکان ایرانی را کمتر در تحلیل خود وارد نموده است.

در پایان بحث و نقد این مقاله جا دارد تشکری کنم از نویسندگان مقاله و استاد عزیزم آقای دکتر احسان شاه قاسمی عزیز که این مقاله کاربردی را برای تحلیل بنده انتخاب نموده است.

برای دریافت کامل مقاله می‍توانید از لینک زیر آن را مشاهده کنید.

https://jcss.ut.ac.ir/article_100184.html

با تشکر

داود ایمان پور، پژوهشگر

کد خبر: 1274270

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =