«مجمع امنیتی آسپن» با حضور مقامات کنونی و پیشین آمریکا از ۱۵ تا ۱۸ ژوئیه در شهر آسپن کلرادو برگزار شد و یکی از موضوعات محوری، آینده برنامه هستهای تهران و حمله آمریکا به ایران بود. اگرچه بسیاری از مقامات آمریکا این حمله را موفقیتآمیز دانستند، مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا آن را غیرضروری ارزیابی کرد.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا روز جمعه در «مجمع امنیتی آسپن» گفت که حملات ماه ژوئن آمریکا به ایران ضروری نبوده و نتوانستهاند هدف اصلی یعنی توقف دائمی برنامه هستهای ایران را محقق کنند.
آقای سالیوان که در زمان ریاستجمهوری جو بایدن وظیفه طراحی برنامه حمله احتمالی به ایران را بر عهده داشت، در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که آیا ترجیح میداد پیش از پایان دوره آقای بایدن طرحش اجرایی شود، گفت که در آن زمان شرایط برای دستیابی به راه حل دیپلماتیک کاملا مهیا بود.
آقای سالیوان گفت: «ما در حالی دولت را تحویل تیم دونالد ترامپ دادیم که ایران در ضعیفترین وضعیت خود از زمان انقلاب ۱۳۵۷ قرار داشت. حزبالله عملا شکست خورده بود، اسد سقوط کرده بود، پدافند هوایی ایران نابود شده بود و جمهوری اسلامی ایران دو بار تلاش کرده بود با شلیک انبوه موشک به اسرائیل حمله کند که هر دو بار، با کمک آمریکا و به دستور جو بایدن آن حملات دفع شدند. بنابراین، ایران ضعیف و آسیبپذیر بود.»
مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا افزود: «بهنظر من، ایرانِ ضعیف و آسیبپذیر آماده پذیرش توافقی بسیار خوب بود که برنامه هستهایاش را نه فقط برای چند سال، بلکه برای دههها در یک چارچوب محدود قرار میداد.»
آقای سالیوان تاکید کرد که پس از این حملات نیز همچنان چنین توافقی کاملا ضروری است و گفت: «بهنظر من رئیسجمهور ترامپ هم به دنبال چنین توافقی خواهد رفت، زیرا تنها راه پایاندادن دائمی به تهدید هستهای ایران، از مسیر دیپلماسی است.»
مسیرهای احتمالی گفتگوهای هستهای
یکی از نشستهای «مجمع امنیتی آسپن» به بررسی مسیرهای احتمالی پیشرو در مذاکرات هستهای ایران و آمریکا اختصاص داشت و تحلیلگران به احتمال تلاش مخفیانه تهران برای بازسازی برنامه هستهای و امکان تغییر رژیم در ایران گفتگو کردند.
استفان هدلی، مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش، در این نشست سه مسیر را برای تقابل با ایران پس از این حملات مطرح کرد.
به گفته او، مسیر نخست، ادامه کارزار حملات هوایی اسرائیل با هدف به اصطلاح «چمنزنی» یعنی تضعیف مداوم توان دفاعی ایران همزمان با تلاش تهران برای بازسازی بازدارندگی است.
به گفته آقای هدلی، مسیر دوم شامل حصول توافقی با ایران از راه مذاکره است که شامل بازرسیهای شدید باشد و امکان پیگیری برنامه هستهای به صورت مخفیانه را دشوار سازد. به گفته او، این توافق باید همراه با بندهایی درباره برنامه موشکی و گروههای نیابتی ایران باشد.
به عقیده آقای هدلی، مسیر سوم میتواند شامل این احتمال باشد که ایران، با وجود میلیاردها دلار هزینه، منزویشدن در منطقه و ناکامی در بازدارندگی حملات آمریکا یا اسرائیل، تصمیم بگیرد طی توافقی دنبالکردن برنامه تولید تسلیحات هستهای کنار بگذارد.
استفان هدلی گفت: «این پرسش مطرح است که آیا ایرانیها به این نتیجه خواهند رسید که بهای دنبالکردن برنامه هستهای بیش از حد زیاد بوده است؟ برنامهای که قرار بود مانع حمله اسرائیل و آمریکا شود، اما در نهایت باعث حمله شد. البته این مسیر بسیار دور است و احتمال وقوع آن پایین، اما اگر رخ دهد، خاورمیانه را دگرگون خواهد کرد.»
او مسیر احتمالی دیگری را نیز برای ایران ترسیم کرد که شامل همکاری با کشورهای خلیج فارس برای تمرکز بر توسعه اقتصادی است.
ریچل برونسون، مشاور ارشد نشریه «بولتن دانشمندان هستهای» (Bulletin of the Atomic Scientists)، گفت که بسیاری بر این باورند که ایران، مشابه مدل کره شمالی سلاح هستهای را تضمینی برای بقای رژیم میبیند. با این حال ایران مسیر متفاوتی را دنبال کند.
خانم برونسون گفت: «این پرسش مطرح میشود که آیا ایرانیها واقعا میخواهند مانند مردم کره شمالی زندگی کنند، تحت نظامی تحریمشده و در انزوا؟ شواهد نشان میدهد که چنین نیست.»
دیوید سنگر، خبرنگار ارشد نیویورکتایمز در واشنگتن، گفت هرچند به نظر میرسد که در نتیجه حمله آمریکا تاسیسات هستهای «فردو» از بین رفته است، اما تاسیسات هستهای دیگر چون نطنز و اصفهان قابلیت تعمیر یا بازسازی دارند.
آقای سنگر گفت: «فکر نمیکنم کسی بتواند با اطمینان بگوید اینها برای همیشه از بین رفتهاند. بهنظر من برای آنکه مطمئن شویم از چرخه خارج ماندهاند، به توافق سیاسی نیاز داریم تا بازرسان بازگردند.»
آقای سنگر هشدار داد که ایران تا مدت زیادی آماده مذاکره نخواهد بود و در نبود بازرسی، خطر افزایش تنش وجود دارد.
او افزود: «اگر وارد درگیری جدیدی با ایران شویم، ممکن است از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج شود که در آن صورت ممکن است شاهد دور دوم اقدامات نظامی باشیم.»
آقای سنگر گفت واشنگتن میتواند با ارائه یک پیشنهاد به صورت عمومی فشار بر ایران برای توافق را افزایش دهد. بهگفته او، در غیاب دیپلماسی، رویارویی نظامی در آینده محتمل است. او همچنین گفت که ایران و اسرائیل درباره غنیسازی باید به پرسشهایی پاسخ دهند.
دیوید سنگر افزود: «پرسشی که اسرائيل باید پاسخ دهد این است که آیا تضمین میکند که در صورت توقف برنامه هستهای ایران و عدم اقدام تهران برای ایجاد برنامه هستهای مخفیانه، دیگر به ایران حمله نکند؟
او همچنین گفت: «ایران هم باید به این پرسش پاسخ دهد که اگرچه غنیسازی از منظر دیپلماسی حق حاکمیتی است، اما آیا تهران حاضر است به صورت داوطلبانه از آن چشمپوشی کند؟»
آقای سنگر همچنین گفت که اسرائیل باید ببیند که آیا غنیسازی محدود ایران تحت نظارت شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی را میپذیرد؟ زیرا ایران ممکن است به صورت مخفیانه مسیر ساخت سلاح هستهای را از طریقی دیگر در پیش گیرد.
خانم برونسون تاکید کرد که موضع شرکای اروپایی آمریکا و حتی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، اکنون با دولت دونالد ترامپ مشترک است و همگی خواهان توقف غنیسازی اورانیوم ایران هستند.
او افزود که احتمالا ایران نمیتواند پنهان از دید سرویسهای اطلاعاتی برنامه هستهای را به صورت مخفیانه دنبال کند. به گفته او، اگر ایران بخواهد ذخایر اورانیوم غنیشده را بازیابی کند، چنین فعالیتی بعید است که از دید سرویسهای اطلاعاتی پنهان بماند.
خانم برونسون گفت: «امکان برنامه مخفی همیشه هست، اما برای ایران راهی طولانی خواهد بود که دوباره وارد این بازی شود.»
ولی نصر، استاد دانشگاه جانز هاپکینز گفت که اولویت جمهوری اسلامی ایران، یافتن راهی برای جلوگیری از حملات آینده آمریکا و اسرائیل و بازسازی بازدارندگی و توانایی دفاع خود خواهد بود.
او همچنین گفت دیپلماسی عمومی تهاجمی دولت آمریکا، از جمله انتشار مطالب آقای ترامپ در شبکه اجتماعی «تروت سوشال» مبنی بر انحلال کامل برنامه هستهای ایران، عملا چنین توافقی را برای حکومت ایران غیرقابلپذیرش کرده است. آقای نصر دولت دونالد ترامپ را متهم کرد که پیش از حملات، به صورت جدی مذاکره نکرده است.
ولی نصر گفت: «شما اساسا از ایران میخواهید تسلیم شود. این دیگر توافق نیست، بلکه تسلیم است. پس پرسش این است که بهای قابلقبول برای تسلیم چیست؟ آیا رهبر ایران فکر میکند آنقدر تحت فشار است که بخواهد چنین توافقی را امضا کند؟»
او گفت که آمریکا برای بازگرداندن ایران بر سر میز مذاکره باید مشوقهایی در نظر بگیرد و ایران نیز در مقابل، خواستههایی جدی را از جمله توقف تضمینی حملات اسرائیل و تضمینهایی مبنی بر عدم خروج آمریکا از توافق در آینده مطرح میکند.
احتمال تغییر نظام در ایران
آقای هدلی گفت که محتملترین سناریو برای تغییر رژیم، ظهور جناحی از درون ساختار قدرت مانند سپاه پاسداران است که تصمیم بگیرد نقش روحانیون و ایدئولوژی انقلابی را کاهش دهد.
او افزود: «مردم ممکن است به دعوت یکی از همین جناحها به خیابان بیایند و بهانه لازم برای نوعی تغییر در نظام را به آنها بدهند.»
آقای سنگر هشدار داد که «شرطبندی روی تغییر نظام ایران، بسیار پرخطر است».
به گفته او، دولت آقای اوباما هم امیدوار بود که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران پیش از فرا رسیدن موعد پایان برجام، از دنیا برود.
دیوید سنگر گفت: «از اظهارات هیات اسرائیلی که هفته گذشته در واشنگتن بود، معلوم است که آنها هم روی همین سناریو حساب کردهاند. زمان میخرند، چون گمان میکنند تغییر نظام رخ خواهد داد. اما مشخص نیست این اعتماد به نفسشان از کجا میآید.»
آقای نصر نیز گفت که تا زمانی که علی خامنهای زنده است، تغییر عمدهای در ایران رخ نخواهد داد.
او گفت که آمریکا باید با ترسیم چشماندازی جذاب و جایگزینی واقعی برای آینده ایران، جناحهایی مانند سپاه را ترغیب به اقدام کند.
ولی نصر گفت: «چگونه این تغییر در ایران را رقم بزنید؟ چگونه مباحثهای در سطح عالی ایجاد کنید که رهبران ایران واقعا به این نتیجه برسند که مسیر کنونی به بنبست رسیده است و راهحل دیگری باید روی میز باشد؟ رهبران ایران، چه تندرو باشند و چه میانهرو، تنها به گزینههای واقعا قابل اجرا واکنش نشان میدهند، نه صرفا سناریوهای فرضی.»
آقای نصر تاکید کرد که ناکامی شبکه نیابتی ایران ضربه قابلتوجهی به بخشهایی از حاکمیت ایران وارد کرده و آنها را در موقعیتی ضعیفتر قرار داده است.