به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، سریال «از یاد رفته» جدیدترین سریال نمایش خانگی است که از ۲۳ تیر در پلتفرم فیلم نت پخش شد. این اثر به کارگردانی برزو نیکنژاد است که پیش از این سریال ضعیف «مرداب» را در کارنامه داشته است و بازیگران پرتعدادی همچون فرهاد اصلانی، حسین محجوب، حمیدرضا آذرنگ، سینا مهراد، پردیس احمدیه، ارسطو خوشرزم، الهام کردا، فریبا کوثری، فریبا متخصص، آزیتا حاجیان و مجید مظفری و … در ساخته جدید نیکنژاد حضور دارند.
بازخورد اولیه در برخی رسانهها حاکی از تردیدهایی دربارهٔ تدوین و ریتم اثر دارد. برخی منتقدان معتقدند صحنهها بهصورت منسجم و روان اجرا نشدهاند، برشهای نادرست و گذر سکانسها، انسجام روایت را کاهش داده است.
با انتشار نخستین قسمت از این سریال با یک داستان کلیشهای مواجه هستیم، چیزی از جنس شاهزاده و گدا. یک پیرمرد بسیار پولداری که در آستانه مرگ قرار دارد و اطرافیان هم منتظر مرگ او هستند تا بر سر تقسیم ارث و میراث به جان اموال وی بیفتند و حالا پیرمرد به دنبال نوه پسری طرد شده از خانواده می گردد تا نوهاش را پس از سالها که حالا جوانی تنومند و به اصطلاح پایین شهری و بامرام است را ببیند و نوه نیز بی خبر از همه جا و با پنهان کاری مادرش تازه خبردار میشود که پدربزرگی میلیاردر دارد. در دل این ماجرا یک رابطه مثلثی عشق نیز وجود دارد.
هرچند داستان هیچ چیز جدیدی ندارد و سوژه در فیلم های ایرانی، ترکی و هندی بسیار تکرار شده اما مخاطب با خود میگوید این سریال نیز شاید همانند سریال های گذشته که روی فرمول های جواب پس داده سوار شود جذاب باشد اما وقتی فیلم جلو می رود علاوه بر روایت داستان، در تصویر نیز شاهد خلاقیت و تعلیقی که مخاطب را بتواند با خود همراه کند نیستیم.
با تماشای قسمت اول «از یاد رفته» چنین حسی القا میشود که گویی به تماشای نسل جدیدی از سریال های تاریخ مصرف گذشته تلویزیون نشسته ایم. سریالی با رنگ و لعاب جدید. اگر هنگام تماشای سریال چشمایمان را ببندیم و صرفا به موسیقی آن گوش دهیم انگار «زخم کاری» مقابمان در حال پخش است که البته اگر بدانیم آهنگساز این سریال حبیب خزایی فر همان آهنگساز زخم کاری است هیچ شک و شبهه ای برای این تشخیص باقی نمی ماند.
این سریال با نام قبلی «وارث» سریالی خنثی است. نه آنقدر هیجان انگیز است که بتوان برای تماشای قسمت دوم آن روزشماری کرد و نه آنقدر ضعیف و سطح پایین که در قسمت اول قید تماشای قسمت های بعدی آن را زد. اما آنچه باعث تعجب میشود این است که نوید محمودی نویسندگی این سریال را بر عهده دارد، نویسنده ای که پیش از این نویسندگی و تهیه کنندگی سریال موفق و حرفهای «پوست شیر» را در کارنامه داشته چطور و چگونه بدون توجه به نیاز مخاطب دست به نوشتن چنین اثر ضعیفی زده است؟
در متن این سریال نوه دختری پدربزرگ پولدار که نقش آن را پردیس احمدیه به عهده دارد از طرف پدربزرگش ماموریت یافته تا پسردایی خود (سینا مهراد) را پیدا کند و نزد پدربزرگش ببرد. نوه ای که به دلیل طرد شدن پدرش از خانواده در ایام جوانی هیچ شناختی از خانواده پدری خود ندارد و در شرایط سختی بزرگ شده است. همان نقش دختر پولدار پسر فقیر تکراری و خسته کننده. چیزی که پیش از این در فیلم سینمایی «پول و پارتی» شاهدش بودیم و بسیاری از آثار تلویزیونی و سینمایی دیگر.
بزرگترین باگ فیلم اینجاست که سینا مهراد هنگامی که با پردیس احمدیه روبرو می شود و احمدیه توضیح می دهد که دختر عمه مهراد است اما شخصیت سینا مهراد قبول نمی کند. چطور فردی در این سن هیچ اطلاعاتی در خصوص خانواده پدری خود ندارد؟ چطور هیچوقت کنجکاو نشده تا بداند پدربزرگش کیست؟ حتی در سکانس های بعد شاهدیم که فقط یک عکس که از وسط پاره شده تنها عکسی است که از پدر خود دارد. چگونه تا این سن انقدر نسبت به گذشته خودش بی تفاوت بوده است؟
یکی دیگر از نقاط ضعف سریال وجود کاراکترهای زیادی است که در قسمت اول وجود دارند. کاش نویسنده و کارگردان تلاش بیهوده ای برای معرفی همه شخصیت ها در قسمت اول نداشته باشند که ای کاش اگر همین کار را می کنند لااقل کاراکتر را معرفی کنند اما متاسفانه فقط شاهد حضوری کوتاه از یک بازیگر در تصویر هستیم بدون آنکه بدانیم این فرد کیست و چه ربطی به بقیه شخصیت ها دارد که این موضوع جز سرگیجه برای مخاطب آورده ای ندارد.
البته این موضوع از روی عدم دانایی نویسنده و کارگردان نیست بلکه برعکس کاملا هوشمندانه رخ می دهد. این اتفاق زمانی میافتد که هیچ قصه و داستانی برای ارائه به مخاطب وجود ندارد و فیلمساز مجبور است در همان ابتدای کار همه برگه های برنده خود یعنی بازیگران را خرج کند تا شاید به امید وجود چهره های شاخص بتواند کمی مخاطب جذب کند.
برای مثال در بخشی از سریال «از یاد رفته» الهام اخوان که یکی از بازیگران این سریال است و هنوز در قسمت اول مشخص نیست چه خط و ربطی با محور داستان دارد یک سکانس اختصاصی دارد که نشسته و در حال چیدن و حل کردن یک پازل است و تمام. چرا باید در بدون اینکه این بازیگر به مخاطب معرفی شود چنین سکانسی در فیلم گنجانده شود؟
متاسفانه این سریال پر است از صحنه های ناهمخوانی که اگر بنا باشد یک به یک به همه آنان بپردازیم باید یک کتاب برای آن نوشت. از بازی های ضعیف تا ایرادات صداگذاری و تدوین و تا فیلمنامه تکراری و ناجذاب و با وجود اینکه در دنیای نمایش خانگی همواره شاهد پیشرفت و ساخت سریال های خوبی زیادی هستیم اما گاها چنین آثاری صرفا برای پر کردن جیب عده ای ساخته و منتشر میشود.
انتهای پیام/
نظر شما