مردودی غرب مدعی دیپلماسی در آزمون تاریخی تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران

حمله رژیم صهیونیستی به ایران بهعنوان اقدامی در تضاد آشکار با حقوق بینالملل، آزمونی تاریخی برای بسیاری از مدعیان پایبندی به دیپلماسی محسوب میشود که توانست بار دیگر واقعیت استانداردهای دوگانه سازمانها و سازوکارهای دارای مسئولیت حفظ و ارتقای دیپلماسی و صلح را مورد تاکید قرار دهد.
ایران از همان ابتدای وقوع تجاوز، مکاتبات خود را با نهادها و سازوکارهای بینالمللی با هدف مستندسازی جنایت و آگاهسازی درباره جزئیات تلفات و خسارتها آغاز کرد؛ نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل نیز با ارسال نامهای رسمی به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل و رئیس دورهای شورای امنیت، گزارش جامع و بهروزشدهای را از جنایتهای رژیم صهیونیستی، بهویژه قربانیان کودک و زن شهید شده در جریان ۱۲ روز تجاوز نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران ارائه و خواستار ثبت و توزیع آن بهعنوان سند رسمی شورای امنیت شد.
با در نظر داشتن مکاتبات مقامهای مختلف ایران با آنتونیوگوترش، دبیرکل سازمان ملل، رئیس دورهای شورای امنیت، نماینده ویژه دبیرکل در امور کودکان و درگیریهای مسلحانه، صلیب سرخ، کمیسر عالی حقوق بشر، ... بهانه و توجیهی برای اتخاذ رویکرد نامناسب به دلیل بیاطلاعی و ناآگاهی از ابعاد این جنایت باقی نمیماند.
در جریان تجاوز یادشده، رژیم صهیونیستی که کارنامه سیاهی از اشغالگری، ثباتزدایی و تروریسم سازمانیافته دارد، تنها دارنده تسلیحات هستهای در منطقه غرب آسیا است و در هیچ یک از معاهدههای خلع سلاح و عدم اشاعه تسلیحات کشتار جمعی عضو نیست، به ایران بهعنوان کشوری دارای فعالیت هستهای صلحآمیز، عضو معاهده عدم اشاعه و تحت نظارتهای سختگیرانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی تجاوز کرد.
تجاوز نظامی یادشده تحت حمایت آمریکا که با ادعاهای بیاساس درباره ماهیت فعالیت هستهای صلحآمیز ایران انجام شد، موجی جدی از محکومیت را از سوی تقریبا ۱۲۰ کشور جهان درپی داشت.
در این میان موضعگیریهای تروئیکای اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه) بهعنوان سند قانونی برجام، شورای امنیت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای حکام این آژانس در میان جانبداری از رژیم صهیونیستی و سکوت و چشمپوشی از تجاوز در نوسان بود.
بینتیجه بودن نشستهای شورای امنیت و شورای حکام آژانس با موضوع تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران، بر سیاسیکاری و سیاستزدگی نهادهای بهاصطلاح صلحساز و صلحبان جهان مهر تایید زده و این پیام را به جهان صادر کرد که این نهادها از انجام وظایف خود در چارچوب دیپلماسی عاجز ماندهاند و این احتمال وجود دارد که کشورهای عضو معاهدههای عدم اشاعه هر آن قربانی تجاوزکاری و زیادهخواهی بازیگران غربی و متحدان آنها شوند.
بیعملی شورای امنیت در موضوع تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران، نقض وظیفه ذاتی این نهاد در حفظ صلح است، زیرا طبق فصل هفتم منشور، شورای امنیت مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بینالمللی است.
این در حالی است که شورای امنیت با وجود درخواست رسمی ایران برای تشکیل جلسه اضطراری و محکومیت تجاوز رژین صهیونیستی، اقدامی موثر در این رابطه انجام ندارد، در حالی که در موارد مشابه مانند حمله رژیم صهیونیستی به رآکتور عراق در سال ۱۹۸۱، با صدور قطعنامه ۴۸۷ آن اقدام را محکوم کرد.
بیعملی شورای امنیت در این موضوع استانداردهای دوگانه و سیاسیکاری در اجرای عدالت بینالمللی را پررنگتر از همیشه به جهان نمایش داد، موضعگیری که نهتنها اعتماد ملتها به نهادهای بینالمللی را تضعیف میکند، بلکه زمینهساز بیثباتی و بیقانونی در سطح جهانی خواهد بود.
- بیشتر بخوانید:
- غریبآبادی: حمله به ایران جنایت آشکار و آزمونی تاریخی برای شورای امنیت است
- عراقچی: ۳ کشور اروپایی نباید اعتبار شورای امنیت را زیر سوال ببرند
آژانس بهعنوان یکی از نهادهای تابعه سازمان ملل با وظیفه نظارت بر استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای نیز که از زمان مدیرکلی رافائل گروسی در این نهاد به سرعت در مسیر انحرافی سیاسیکاری پیش رفته و از مسئولیتهای فنی خود فاصله گرفته است، بخشی از کارزار بیتوجهی به دیپلماسی در موضوع تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران بود.
این در حالی است که گذشته از اینکه حمله به مراکز هستهای تحت نظارت آژانس، تهدیدی جدی برای امنیت منطقهای و جهانی محسوب میشود، براساس قوانین آژانس، هیچ کشوری حق ندارد به مراکز هستهای صلحآمیز حمله کند.
بیاعتباری آژانس در این موضوع با در نظر داشتن نقش شخص گروسی در دومینوی منجر به تجاوز رژیم صهیونیستی بهتر درک میشود؛ مدیرکل آژانس تحت فشار کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی با ارائه گزارشی بیاساس و حاوی ادعاهای غیرواقعی درباره فعالیت هستهای ایران، مسیر تصویب قطعنامه ضدایرانی شورای حکام را فراهم کرد، قطعنامهای که در نهایت به دستاویز رژیم صهیونیستی برای تجاوز به ایران تبدیل شد.
گروسی حتی پس از تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به مراکز هستهای صلحآمیز ایران حاضر به محکوم کردن این اقدام نشد.
در عین حال، سه کشور اروپایی عضو برجام و اتحادیه اروپا با اتخاذ سیاستی که در بهترین حالت میتوان آن را دیپلماسی ابهام خواند، از محکوم کردن تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران خودداری کرده و مدعی تاکید بر دیپلماسی شدند!
آنها در ادامه این مسیر غیردیپلماتیک و نادرست خود، در حالی مدعی دیپلماسی هستند که همچنان تلاش میکنند از ابزار فنی سازوکار ماشه که بنیان حقوقی خود را به دلیل وضعیت فعلی برجام از دست داده است، بهعنوان ابزار فشار بر ایران با هدف رسیدن به مطامع نامشروع خود استفاده کنند.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه با اشاره به اقدامها و اظهارات تروئیکای اروپایی ازجمله حمایت از تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا، گفت: ۳ کشور اروپایی نمیتوانند و نباید اجازه یابند با سوءاستفاده از قطعنامهای که خود به آن پایبند نبودهاند، اعتبار شورای امنیت سازمان ملل را زیر سوال ببرند.
اندیشکده کوئینسی در گزارشی با عنوان «واکنش رقتبرانگیز اتحادیه اروپا به حمله ترامپ به ایران»، نوشت: پاسخ اتحادیه اروپا به حملههای آمریکا به ایران چیزی فراتر از ریاکاری را آشکار کرده است؛ این پاسخ، چنان وابستگی عمیقی را نشان میدهد که پایتختهای اروپایی اکنون به میل خود، هم حقوق بینالملل و هم منافع استراتژیک خود را تضعیف میکنند؛ ...؛ ناکامی ظاهری دولت ترامپ در مشورت با تروئیکای اروپایی با وجود تعامل دیپلماتیک مداوم آنها با ایران نشان میدهد که سیاستگذاران آمریکا، اروپا را نه بهعنوان شریک، بلکه بهعنوان زیردستانی میبینند که میتوان به دلخواه نادیدهشان گرفت.
در کنار هم قرار دادن تکههای پازل موضعگیریهای شورای امنیت، تروئیکای اروپایی، اتحادیه اروپا و آژانس در موضوع تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران نشان دهنده مردودی آنها در آزمون تاریخی اولویت و عمل به دیپلماسی است.
این مردودی نه تنها اعتبار سیاسی و حقوقی خدشهدار شده آنها را با چالشی بزرگ مواجه کرده است، بلکه اعتماد به نظام حقوقی بینالملل را به ویژه در حوزه فعالیتهای هستهای فرو میریزد.
انتهای پیام/