نیما اکبرخانی نویسنده کتاب «خاکسپاری دوم بانوی مرگ» که رمانی با موضوع امنیتی است در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز در پاسخ به سوال که چند درصد کتاب مبتنی بر واقعیت است گفت: روایت ها عملیاتها و اطلاعات داخل کتاب تمامش جز به جز حاصل مطالعه، تحقیق و پژوهش است. حالا بعضی از اطلاعات برآمده از کتاب است و بعضی برآمده از اسنادی است که مثلاً در جاهای دیگری منتشر شده مثل فیلم های مستند و... یعنی هر چیزی که در کتاب وجود دارد واقعا قابل استناد است.
وی ادامه داد: خیال مخاطب راحت باشد که هرچیزی که در این کتاب میخواند حاصل تخیل نیست اما شخصیتها کاملاً خیالی هستند و تمام اسامی که در کتاب استفاده شده از اسامی دوستان خودم استفاده کردم. اما سیر وقایع تا یک حدی دستکاری شده که آنهم به دلیل این است تا دوز دراماتیک داستان بالاتر برود و بعضی از شخصیتها هم در واقع ادغام شدند؛ یعنی به خاطر اینکه تعدد شخصیت نداشته باشیم و داستان برای مخاطب پیچیدگی بیش از حدی پیدا نکند مثلا یک سری کاراکتر هستند که در دنیای واقطعی چند نفر بودند ولی در داستان ادغام شدند.
اکبرخانی تصریح کرد: در دنیای واقعی وجه دراماتیک همیشه کمتر است. جنگ ۱۲ روزه یا همان جنگ تحمیلی دوم را ما پشت سر گذاشتیم و واقعیتش این است که ملت ایران رژیم صهیونیستی را در این جنگ شکست داده است. اما وقتی شما قرار است فیلم بسازی یا قصه بنویسی باید قصه یک نفر را بنویسی. حتی باید خیلی محدودتر عمل کرد مثلا نمیتوانی بروی سراغ داستان نیروی هوافضای سپاه پاسداران که این همه موشک را شلیک کرد زیرا آنجا نیز یک نفر کار نمیکند بلکه یک عالمه افراد آنجا هستند و هرکسی هم نباشد آنجا لنگ است.
وی اظهار کرد: نیروی هوافضای سپاه پاسداران از شهید حاجیزاده و فرمانده الان یعنی سیدمجید موسوی تا جزئی ترین نیرو، اینها خودشان برآمده از ملت ایران هستند اما شما وقتی میروی در ساحت قصه، فیلم، درام و سینما و... مجبوری یک مقداری دایره داستان و شخصیت های داستان را جزئی تر کنی و این خاصیت درام است.
نویسنده کتاب «خاکسپاری دوم بانوی مرگ» در پاسخ به این سوال که قهرمان داستان در عملیات هایی که شرکت میکرده با اسم فرماندهان شهید دوران جنگ خودش را معرفی میکرده آیا این شهدا نیز واقعی هستند؟ ادامه داد: خیر. اسامی شهدا هم اتفاقی است. در هنگام نوشتن رمان و داستان نویسنده ناخودآگاه میافتد به اینکه حتما صنعت ادبی به خرج بدهد و هنگام نوشتن اسم ناخودآگاه پیش میآید مثلاً رسیده به اینکه اسم شخصیت را بختیارعلی گذاشته است. اما من واقعا اسم شخصیت ها را از توی بچه های هیئت انتخاب میکنم و موقع نوشتن کتاب تصویر هیئت را تصور میکنم و برای شخصیت ها اسم میزارم. اسم هایی مانند آرمان و علی و حسن و حسین و ...
وی در خصوص اینکه با وجود روایت غیرخطی و گاها پیچیدگی هایی که در روایت کتاب وجود دارد چرا روی جلد آن نوشته شده «رمان نوجوان»؟ گفت: اینکه روی جلد نوشته شود مخصوص نوجوان نظر ناشر بود. واقعیتش این است کتاب برای بزرگسال نوشته شده است و اصلاً من نویسنده بزرگ سال هستم و کتاب کودک و نوجوان نوشتن در دنیای نویسندگی شغل دیگری است؛ و تفاوت این دو مثل پزشک اطفال با پزشک بزرگسال است و اصلا دو آدم جدا هستند و وقتی شما از یک سنی عبور میکنی حتی دکتر اطفال شما را راه نمی دهند. یک سری کارها و آثار ادبی واقعاً ژانر اطفالش با ژانر بزرگسالش فرق میکند. البته که کتاب پاکیزه است و چیز بدآموزی ندارد که بگوییم مناسب سن نوجوان نیست و هیچ آیتم منفیای ندارد اما اگر قرار باشد این کتاب را به نوجوانان توصیه کنیم من به نوجوان کتاب خوان و علاقمند به کتاب توصیهاش میکنم و نه هر نوجوانی. اما تکید میکنم هیچ محتوای آسیبزایی داخل کتاب وجود ندارد.
اکبرخانی در پاسخ به این سوال که چرا انتشارات انقلاب اسلامی که عمدتا صحبت های مقام معظم رهبری را چاپ و منتشر میکند برای اولین بار و در کمال تعجب دست به چاپ رمان زده است تصریح کرد: این را از انتشارات باید پرسید. انتشارات مرا صدا کرد و گفت یک رمان با این محتوا و این مختصات میخواهم. چند جلسه برگزار شد و نهایتاً تفاهمی بینمان شکل گرفت.
وی در پایان با بیان اینکه آیا کتاب تقریظ رهبری دارد یا خیر پاسخ داد: اگر سایت مقام معظم رهبری را جستجو کنید خبرش وجود دارد که همین کتاب «خاکسپاری دوم بانوی مرگ» که دقیقا یک روز قبل از نمایشگاه کتاب در سایت رهبری خبرش منتشر شده اما متن تقریظ منتشر نشده و هنوز دقیق نمیدانم دفتر برای چه زمانی تصمیم دارد متن تقریظ را منتشر کند.
انتهای پیام/
نظر شما